پيشينه تمدن
در متون کهن تاريخي ايران،داراي دو ايالت«انشان و آرت»است که براساس تحقيقات باستان‏شناسان‏ و آثار به دست آمده انشان
همان فارس کنوني است.اما اينکه آرت کجاست،سال‏ها محل بحث‏ باستان‏شناسان بود تا اينکه سرانجام حدود 25 سال پيش دکتر
مجيدزاده باستان‏شناس ايراني که‏ هم‏اکنون سرپرست هيئت حفاري باستان‏شناسي در جيرفت است نظريه‏اي را مطرح کرد که
براساس‏ آن جيرفت کنوني پايتخت حکومت آرت بوده است و البته اين نظريه تاکنون نه تنها مخالفي پيدا نکرده‏ بلکه با توجه به
آثار به دست آمده از آن تقريبا قطعي شده است.دکتر مجيدزاده دراين‏باره مي‏گويد: طبق متون 4600 سال پيش،آرت سرزميني بود
که داراي معماري و هنر بسيار بالايي بود،تا آنجايي که‏ شاهان بين النهرين از پادشاه آرت درخواست هنرمند و معمار
داشته‏اند.مجموعه اين امر نشان از غني‏ بودن اين محوطه تاريخي دارد،طوري که تاکنون خاستگاه تمدن بشري را بين‏النهرين
(جنوب عراق) مي‏دانستند،اما من معتقدم که کرمان(جيرفت)خاستگاه تمدن بشري است.
حوزه فرهنگي هليل‏رود در اوايل هزاره سوم قبل از ميلاد يکي از بزرگ‏ترين مراکز صنعتي-تجاري شرق باستان بوده که در
زمينه توليد و صدور کالاهاي ساخته شده هم‏چون انواع سنگ و صابون، مرمر و مفرغ به ساير مراکز تمدني منطقه از جمله بين
النهرين فعاليت داشته است.
به گفته دکتر مجيدزاده،از آثاري که باقي مانده مي‏توان به دو تپه بزرگ در منطقه اشاره کرده از جاده‏اي که از جيرفت به سمت
کهنوج مي‏رود در 30 کيلومتري جيرفت روستايي به‏نام کنار صندل‏ قرار دارد که در آن دو تپه«الف و ب»وجود دارد که
حفاري‏ها از آنجا آغاز شده است(تصوير ?)
حفاري در دو تپه در روستاي کنار صندل منجر به پيدا شدن شهري بسيار بزرگ به مرکزيت تپه کنار صندل الف به عنوان
حاکم‏نشين شده و نيز يک سازه خشتي مطبق عظيم که احتمالا سازه‏اي مذهبي
بود(تپه کنار صندل ب)به اعتقاد دکتر مجيدزاده در طول دره هليل‏رود پادشاهي کهن با هنر و تمدن‏ درخشان به نام«آرت»وجود
داشته که نه تنها به صورت دالان فرهنگي عمل کرده،بلکه در شکل‏گيري کهن‏ترين تمدن بين النهرين که به سومري‏ها نسبت داده
مي‏شود نقش به‏سزايي داشته و شايد خاستگاه آن بوده است.
داستان حماسي‏اي به نام«انمرکار و فرمانرواي آرت»که بر لوحي چهارگوش به ابعاد تقريبي 5/22 در 5/22 سانتي‏متر در اوايل
هزاره دوم ق.م به نگارش درآمده به وضوح نشانگر حضور تاريخي اين‏ تمدن در جيرفت است.داستان که متن آن بالغ بر 600
سطر به خط ميخي و به زبان سومري است از اين قرار است که انمرکار پادشاه اوروک در بين النهرين به منظور دستيابي به
مقاديري از سنگ گران‏بها نماينده‏اي از جانب خود به حضور فرمانرواي پادشاهي آرت روانه مي‏کند.
آرت پادشاهي ديگري در ايران بود که آن را هفت رشته‏کوه از پادشاه‏هاي اوروک جدا مي‏ساخت و راه يافتن به آن بسيار مشکل
بود.آرت شهري خوشبخت بود و معادن فراوان فلز و سنگ داشت،حال‏ آنکه سرزمين پست و جلگه‏اي بين النهرين فاقد اين مواد
بود و به شدت به آن نيازمند بود.

بنابراين انمرکار چشم طمع به آرت و ثروت آن دوخته بود.در پي اين تصميم انمرکار دست به دامان‏ خواهر خويش«اينن»الهه
نيرومند و حامي شهر اوروک شده و از وي مي‏خواهد که مردم آرت را وادار کند به منظور تزئين معابد و نمازخانه‏هاي متعدد
به‏ويژه معبد«آبزو»يعني معبد دريا،براي او طلا و نقره و سنگ لاجورد و ديگر سنگ‏هاي گران‏بها بياورند.سرانجام در پايان
داستان فرمانرواي‏ آرت با درخواست پادشاه اوروک موافقت مي‏کند و مردم آرت به اوروک طلا و نقره و لاجورد مي‏آورند و آنها
را در صحن مقدس معبد«اينن»بر روي هم انباشته مي‏کنند.
اين لوح بازگوکننده نخستين باري است که فرمانروايي براي آنکه کلمه‏اي از پيامش براي فرمانرواي‏ سرزمين ديگري ناگفته نماند
و تحريف نشود آن را به صورت مکتوب ارسال مي‏دارد.اين داستان‏ حماسي نشان مي‏دهد که در دوران سلسله‏هاي قديم،
فرمانروايان بين النهريني از وجود اين پادشاهي‏ و معادن و سنگ‏ها و فلزهاي قيمتي آن آگاهي و شناخت کامل داشته‏اند و آرت در
هزاره دوم و سوم‏ قبل از ميلاد پادشاهي نيرومند بوده است.همچنين از اين متون چنين برمي‏آيد که صنعت‏گران و هنرمندان آرت
حداقل در طي هزاره سوم قبل از ميلاد از شهرت چشم‏گيري برخوردار بوده‏اند و فرمانروايان دولت‏شهرها و پادشاهي‏هاي بين
النهريني از آنها و هنرشان شناخت کاملي داشته‏اند.»

گورهاي کشف شده:
«محوطه‏هاي باستاني حاشيه رودخانه هليل‏رود از مهم‏ترين سکونت‏گاه‏هاي بشر محسوب‏ مي‏شوند.در جريان کاوش‏هاي
باستان‏شناسي و حفاري گورها در اين محوطه نمونه‏هاي بسياري از
آثار سنگي،سفالي از هزاره سوم پيش از ميلاد به دست آمده است.شهر مردگان جيرفت چند برابر استقرارگاه‏هاي ساکنان ? هزار
ساله اين منطقه وسعت دارد.باستان‏شناسان هنوز دليلي براي وسعت‏ گورستان‏ها در برابر مناطق مسکوني جيرفت نيافته‏اند.آنها
تاکنون حدود 60 محوطه باستاني و 25 محوطه استقرارگاهي در جيرفت به دست آورده‏اند.
داوود آبيان سرپرست هيئت بررسي و شناسايي حوزه تمدن هليل‏رود در مورد يافته‏هاي اخير خود در شهر مردگان جيرفت گفت:
«در جريان بررسي‏هاي باستان‏شناسان که از دو سال پيش براي‏ شناسايي اين محوطه در شهرستان‏هاي کهنوج،جيرفت و عنبرآباد
آغاز شده است،بيش از 95 محوطه متعلق به هزاره پنجم پيش از ميلاد شناسايي شده که 60 محوطه آن گورستاني است.»
گورستان‏هاي جيرفت و حاشيه هليل‏رود که تاکنون هيچ ‏گونه کاوش علمي در آن انجام نشده، حفاري‏هاي غيرمجاز گسترده و
کشف هزاران قطعه شي‏ء سنگي که در حراجي‏هاي بزرگ دنيا به‏ فروش مي‏رسند،از شهرتي جهاني برخوردارند.مردم باستان،با
توجه به اعتقاد به زندگي بعد از مرگ،همراه مردگان خود اشياء باستاني را دفن مي‏کرده‏اند،به همين دليل گورستان‏هاي تاريخي،
هميشه بيشترين اشياء باستاني را در خود جاي داده‏اند.
آبيان با اشاره به اينکه هر گورستان حاشيه هليل‏رود به‏طور متوسط 600 متر در 400 متر وسعت دارد گفت:«با توجه به اينکه
هنوز در گورستان‏هاي هليل‏رود هيچ‏گونه کاوشي صورت نگرفته است، هنوز نمي‏توان آماري از جمعيت اين منطقه در پنج هزار
سال پيش ارائه داد،اما تعداد و وسعت‏ گورستان‏ها نشان از حضور جمعيتي بسيار زياد در اين منطقه دارد.»
کشف 60 محوطه گورستاني در مقابل 25 محوطه مسکوني،کارشناسان را به اين فکر واداشته است‏ که اين جمعيت بسيار زياد
در کدام محوطه‏ها سکونت داشته‏اند و استقرارگاه‏هاي اين ساکنان کجا است؟
آبيان دراين‏باره مي‏گويد:«طي چند سال گذشته بخشي از اين منطقه و تپه‏هاي باستاني توسط کشاورزان تسطيح شده است و به
احتمال زياد بسياري از محوطه‏ها تخريب شده‏اند.همچنين ممکن‏ است بسياري از استقرارگاه‏هاي اين منطقه هم‏اکنون زير زمين‏هاي
کشاورزي دفن شده باشند.»

زيگورات(سکوي پله‏اي):
«يکي از مهم‏ترين آثار به دست آمده،يک سازه زيگورات مانند است که متعلق به نيمه اول هزاره سوم‏ قبل از ميلاد
است.زيگورات کلمه‏اي بين النهريني است که به سازه‏هاي«مطبق»طبق طبقه خشتي با کاربري مذهبي گفته مي‏شود.زيگورات
کشف شده در جيرفت حدود 700 سال از کهن‏ترين‏ زيگورات کشف شده در بين النهرين قديمي‏تر است.
يوسف مجيدزاده سرپرست گروه کاوش در جيرفت در مورد ادامه کاوش‏ها در زيگورات جيرفت‏ گفت:«در جريان دو فصل
گذشته کاوش در اين محوطه باستاني باستان‏شناسان توانسته‏اند بخش‏هايي از اين سازه را از زير خاک بيرون بياورند اما هنوز
شکل کلي اين بنا و ورودي يا ورودي‏هاي آن به دست نيامده است.»
وي با اشاره به اينکه اين سازه را بايد در زمره اجداد زيگورات‏هاي ساخته شده در بين النهرين‏ دانست،گفت:«با توجه به اين
نکته که سازه به دست آمده از زيگورات‏هاي بين النهرين قديمي‏تر است،در کاوش‏هاي باستان‏شناسي در اين سازه به دنبال پيدا
کردن شواهدي هستيم تا نشان بدهد که‏ زيگورات‏هاي بعدي از روي اين سازه‏ها ساخته شده است.»
سازه زيگورات مانند کشف شده در جيرفت 170 متر ارتفاع و در ساخت آن از 4 تا 5 ميليون قطعه‏ خشت استفاده شده
است.باستان‏شناسان در بررسي‏هاي خود موفق شده‏اند دو طبقه اين سازه را مشخص نمايند،اما در بخش‏هايي از اين محوطه
شواهدي بر سه طبقه بودن سازه نيز به دست آمده‏ است.طبقه اول اين سازه 400 در 400 متر و طبقه دوم آن 250*250 متر
وسعت دارد.?درخصوص‏ کاربرد اين سکوي پله‏اي مي‏توان احتمال داد که جنبه مذهبي داشته است و همچنين نقش بنا بر روي‏
ظروف سنگي نيز مشاهده مي‏شود.

خط کشف ‏شده
خط کشف‏شده در محوطه‏هاي تاريخي جيرفت که به بهشت گمشده باستان‏شناسان ملقب شده، متعلق به دو هزار و پانصد تا سه
هزار سال پيش از ميلاد مسيح،همزمان با اختراع خط در بين النهرين‏ است.باستان‏شناسان،موفق شدند در ترانشه پنج(قسمتي از
محوطه تاريخي)در محوطه کنار صندل‏ ب در 30 کيلومتري شهر تاريخي جيرفت اثر يک مهر دو در سه سانتيمتري را که روي
آن آثار خط به صورت عمودي و افقي ديده مي‏شود کشف کنند.
دکتر يوسف مجيدزاده سرپرست هيئت کاوش در محوطه‏هاي تاريخي جيرفت در مورد ضرورت‏ خوانده شدن خط کشف شده
گفت:«با توجه به اهميت بسيار خط در روشن شدن مسائل سياسي، اقتصادي،اجتماعي و زندگي ساکنان منطقه جيرفت و شکوه
اين منطقه در پنج هزار سال پيش،خط کشف‏شده در جيرفت در اختيار خطشناسان بزرگ جهان در دانشگاه‏هاي سوربن،پنسيلوانيا،
شيکاگو،هاروارد و ديگر دانشگاه‏هاي بزرگ جهان قرار گرفته است.»وي با بيان اينکه خط کشف‏ شده يک خط کاملا جديد است
که از هيچ خط ديگري تأثير نگرفته است،گفت:«خط کشف‏شده‏ در جيرفت با توجه به جديد بودن آن به چيزي حدود چهل سال
زمان براي خوانده شدن توسط کارشناسان مختلف دنيا نياز دارد.»
مجيدزاده همچنين در مورد اهميت اين خط گفت:«اين براي نخستين‏بار است که در شرق ايران آثار خط کشف مي‏شود و با توجه
به اينکه خط کشف‏شده همزمان با اختراع خط در بين النهرين اولين‏ خاستگاه تمدن بشري نبوده،نشان مي‏دهد همزمان با آن
تمدن‏هاي ديگري نيز حضور داشته‏اند.»
به اعتقاد کارشناسان بزرگ جهان استفاده از خط در هر منطقه نشان حضور يک تمدن شکوفا در آن‏ منطقه است که مي‏تواند
باعث روشن شدن ساختارهاي اداري،سياسي،اجتماعي و فرهنگي يک‏ جامعه بشود.
دکتر هالي پيت‏من استاد دانشگاه پنسيلوانيا در مورد اهميت کشف خط در جيرفت گفت،«خط کشف‏شده در جيرفت شباهتي به
هيچ‏يک از خطوط کشف‏شده تاکنون ندارد و با توجه به جديد بودن و هم‏دوره‏اي آن با اختراع خط در سومر نشان مي‏دهد که ما در
جيرفت با تمدني روبه‏رو هستيم‏ که مي‏تواند با نخستين تمدن بشري برابري کند و ممکن است در کاوش‏هاي آينده مسير تمدن بشري‏
را تغيير دهد.»

همچنين با کشف بخشي از يک آجر کتيبه‏دار با دو سطر نوشته در بخش بناي يادماني محوطه باستاني‏ کنار صندل در حوزه تمدن
هليل‏رود و جيرفت وجود نگارش در اين منطقه در عصر مفرغ(نيمه‏ نخست هزاره سوم پيش از ميلاد)به‏طور قطع اثبات شد.دکتر
يوسف مجيدزاده با مهم خواندن اين‏ مطلب گفت:«اين کتيبه روي آجري نوشته شده که گوشه چپ پاييني آن بر جاي مانده
است.اگرچه‏ تنها بخش‏هايي از دو سطر کتيبه در دست است،اما نوشته به روشني به عنوان نسخه‏اي از خط نوشتاري عيلامي قابل
شناسايي است که شناخته شده‏ترين آن،کتيبه پوزور اين شوشنياک،پادشاه‏ عيلامي در نيمه دوم هزاره پيش از ميلاد است که از
حفاري‏هاي شوش به دست آمد.»
کهن‏ترين خط عيلامي شناخته‏شده که تاکنون به دست آمده به عيلامي مقدم شهرت دارد و متعلق به‏ سه هزار سال پيش از ميلاد
است.اين نوع خط در حفاري‏هاي گذشته شوش،تل مليان،سيلک، ازبکي،حصار يحيي و شهر سوخته به دست آمده است.
دکتر مجيدزاده همچنين با اشاره به اينکه خط نوشتاري عيلامي که در کتيبه پوزور اين‏شوشنياک‏ به دست آمده است،نسخه
جديدتري از خط به دست آمده در کنار صندل است،گفت:«به‏نظر مي‏رسد خط کنار صندل خلال‏هاي ميان دو خط عيلامي مقدم و
عيلامي پوزور اين‏شوشنيا را پر مي‏کند.»

مواد پروتئيني و وسايل بازي
«بررسي استخوان‏هاي حيوانات به دست آمده در محوطه‏هاي تاريخي جيرفت نشان داد که ساکنان‏ جيرفت در پنج هزار سال پيش
از گوشت حيوانات اهلي به عنوان پروتئين غذايي استفاده مي‏کرده‏اند.
مرجان مشکور استاد دانشگاه سوربن فرانسه و يکي از استخوان‏شناسان جهان در مورد بررسي‏ استخوان حيوانات در جيرفت
گفت:«در بررسي‏ها در محوطه‏هاي تاريخي جيرفت،آثار استخوان‏ حيوانات اهلي و وحشي نظير گاو،گورخر،آهو،گراز،خرگوش و
برخي پرندگان کشف شد.تعداد استخوان گاو و گوسفند و بز در ميان محوطه‏هاي تاريخي در مقايسه با استخوان‏هاي حيواناتي نظير
آهو و گورخر و خرگوش نشان مي‏دهد که ساکنان جيرفت از گوشت اين حيوانات به عنوان پروتئين‏ اصلي غذايي خود استفاده
مي‏کرده‏اند و در کنار آن از گوشت حيوانات شکار نيز مصرف‏ مي‏کرده‏اند.»
مشکور در مورد ديگر يافته‏هاي به دست آمده،گفت:«به دست آمدن استخوان حيوانات وحشي نظير آهو،گراز،گورخر و پرندگان
در محوطه‏هاي تاريخي جيرفت نشان مي‏دهد که اين منطقه از نظر اکوسيستم زندگي در پنج هزار سال پيش داراي آب و هواي
مناسب براي زندگي حيوانات‏ وحشي بوده و احتمالا در آن فضاهاي طبيعي و سبز زيادي وجود داشته است.»
آخرين بررسي کارشناسان داخلي و خارجي روي چند قطعه شي‏ء باستاني به دست آمده از محوطه‏هاي باستاني جيرفت که از
حفاران غيرمجاز به دست آمده نشان مي‏دهد که ساکنان‏ محوطه‏هاي باستاني جيرفت پنج هزار سال پيش وسايل بازي داشته‏اند.
يوسف مجيدزاده در مورد بازي در اين منطقه در نيمه نخست هزار سوم پيش از ميلاد گفت:«در ميان‏ اشياء باستاني که از
حفاران غيرمجاز در منطقه هليل‏رود و جيرفت گرفته‏شده است پنج شي‏ء باستاني‏ وجود دارد که سه قطعه از آن به شکل عقاب،
يک قطعه به شکل عقرب با سر انسان و شي‏ء آخر هم‏ به صورت يک صفحه تخت است که روي همگي آنها حفره‏هايي به تعداد
مساوي 12 يا 18 با اندازه‏هاي برابر وجود دارد که به احتمال بسيار زياد نوعي وسيله بازي بوده‏اند.»
وي با اشاره به اينکه اين وسيله بازي مثل تخت نرد بازي است که بازي مي‏کرده‏اند،گفت:«هنوز مشخص نيست که مردم ساکن
اطراف هليل‏رود پنج هزار سال پيش با اين وسايل بازي مي‏کرده‏اند، اما نوع ساختار اين اشياء و وجود تعداد مساوي و برابر
حفره‏هاي روي آنها نشان مي‏دهد که اين اشياء ابزار بازي خاصي بوده‏اند.»به گفته مجيدزاده وجود بازي در منطقه هليل‏رود در
پنج هزار سال پيش‏ مي‏تواند نشان‏دهنده وجود سرگرمي در اين منطقه در آن دوران باشد.علاوه بر کارشناسان داخلي‏ تعدادي از
کارشناسان مطرح بين المللي هم روي اين پنج قطعه شي‏ء و کاربري آنها بررسي‏هايي انجام‏ داده‏اند.
ژان پرو يکي از بزرگ‏ترين باستان‏شناسان جهان و کارشناس بازنشسته موزه لوور فرانسه که روي‏ اشياء باستاني جيرفت
بررسي‏هاي بسياري را انجام داده است با اشاره به اينکه اين پنج قطعه شي‏ء وسيله بازي بوده‏اند،گفت:«از اين وسيله‏هاي بازي که
هنوز روش و سبک بازي با آنها مشخص
نيست قبل از اين هم در محوطه‏هاي باستاني در بين النهرين با تعدادي مهره به دست آمده است که‏ شکل و ساختار آنها نشان‏دهنده
اين است که مردم باستان با اين وسايل بازي مي‏کرده‏اند.»
به گفته پرو هم‏اکنون تعدادي از کارشناسان در حال بررسي‏هاي بيشتر روي اين اشياء هستند تا بتوانند روش اين بازي را مشخص
کنند،پنج قطعه شي‏ء پنج هزار ساله‏اي که به اعتقاد کارشناسان‏ وسيله بازي بوده‏اند هم‏اکنون در موزه باستان‏شناسي جيرفت
نگهداري مي‏شود.

انديشه و افکار
«ژان پرو باستان‏شناس برجسته فرانسوي در اين مورد مي‏گويد:نتيجه‏اي که از طرز تفکر سازندگان‏ اين اشياء داشته‏ايم،خيلي
جالب است که حتي در آن دوران،يعني هزاره سوم پيش از ميلاد نيز مردم‏ اين ناحيه الوهيت را نه با صور انساني بلکه به شکل
موجوداتي برتر از انسان به تصوير مي‏کشيده‏اند که موجودات ترکيبي،جانوران با دو سر و يا نقوش انسان‏هاي شاخدار نمونه‏هايي
از آنها هستند.در حقيقت اين افراد با کمک نمادهايي به نمايش آن برتري الهي که در پس‏زمينه ذهني‏شان وجود داشته،
مي‏پرداخته‏اند.اما اينکه چرا اين‏طور بوده است دليل پيچيده‏تري دارد.در واقع بايد گفت مسائلي‏ مانند مذهب،هنر و خط و نگارش
همگي به‏هم مرتبط هستند و تقريبا در تمام جوامعي که در دوره‏ مشابهي قرار دارند،به‏طور همزمان به وجود مي‏آيند.»
اهميت نقوش جيرفت اين است که سازندگان بعضي از آنها در دوران باستان با اين کار سعي کرده‏اند محيط طبيعي اطراف خود
را نشان دهند و به اين ترتيب به نوعي زيست‏بوم طبيعي خود را در آن‏ دوران به تصوير کشيده‏اند.دومين مسئله حائز اهميت
درباره اين نقوش اين است که سازندگان آنها از نقش تصاوير درختان،طبيعت،گياهان و جانوران روي سنگ‏ها هدف خاصي را
دنبال مي‏کرده‏اند.
اينکه چرا سازنده اين اشياء از تصوير فلان حيوان استفاده مي‏کرده و براي مثال شکل جانور ديگري‏ را نقش نکرده است از
اهميت بسيار زيادي برخوردار است.چرا که بدون شک هنرمندان دنياي‏ باستان دلايل خاصي براي به تصوير کشيدن اين جانوران
و گياهان داشته‏اند.يک مسئله جالب ديگر که ارزش بررسي بسيار دارد،قدرت تخيل اين مردم است که فراتر از انتظار ظاهر شده
است.اين‏ قدرت تخيل که ظاهرا در بين تمام افراد اين جامعه وجود داشته و از همين‏رو من آن را قدرت تخيل‏ جمعي مي‏نامم به
خلق و ظهور موجوداتي نظير انسان‏هاي شاخدار،عقاب‏هاي دوسر و يا موجودات‏ ترکيبي از انسان و يک جانور ديگر مانند:گاو
نر،شير و يا عقاب منجر شده است.در حقيقت بايد اعتراف کرد که انسان‏هاي باستاني اين ناحيه به‏خاطر نحوه شکل‏گيري و روند
تکامل فکري خود
متخصصان بسياري از جمله معماران،باستان‏شناسان با تخصص‏هاي گوناگون و ديگر کارشناسان‏ مربوطه را شگفت‏زده کرده‏اند.

نقوش روي ظرف
«بخش عمده اشياي بازيافتي را ظروف تزئيني ساخته‏شده از صابون تشکيل مي‏دهد.از ميان حدود هزار قلم شي‏ء بازيافتي در
حدود سيصد قلم را ظروف سنگي تزئين‏شده با نقوش برجسته و گاه کنده‏ براي ترصيع تشکيل مي‏دهد که نقش مايه‏هاي تزئيني آنها
را از انواع خاصي از جانوران،موجودات‏ هيولايي و افسانه‏اي،انسان و نيز گونه‏هاي چندي از گياهان مانند نخل خرما،نماي
باروي شهرها و بناهاي درون آن را دربر مي‏گيرد.بقيه اين اشياء به‏طور تقريبا برابر ميان گونه‏اي ديگر از آثار هنري‏ تقسيم شده
است که آنها عبارتند از:الف)سرديس و تنديس انسان و جانوران از سنگ مرمر؛ب) پيکره انسان و جانوران از سنگ صابوني؛
ج)پيکره انسان و جانوران از مفرغ يا بخشي از اشياي‏ تزئيني پيچيده‏تر؛د)افزون بر ظروف،گونه‏هاي متعددي از اشياي متفاوت از
همان سنگ مانند چهارپايه(به احتمال نماي معبد با شباهت بسيار زياد به يافته‏هاي مشابه از حفريات شهداد؛هـ)اسفال‏ منقوش يا
ساده شبيه سفال‏هاي به دست آمده از شهداد،يحيي در کرمان و شهر سوخته در سيستان که‏ تاريخ آنها به اواخر هزاره چهارم و
هزاره سوم ق.م مي‏رسد؛و)اشياي کوچک گوناگون از سنگ‏ لاجورد مانند مهره‏هاي مسطح و استوانه‏اي با نقش مايه‏هاي انسان،
شير با سر انسان،عقاب و نقوش‏ هندسي همراه با پيکرک‏هاي انسان و جانور؛ز)و سرانجام ظروف ساده،مهرهاي استوانه‏اي و
پيکرک‏هاي گوناگون از سنگ مرمر.
در پيکره‏هاي جيرفت همانند پيکره‏هاي سومري،بالاتنه همه مردان برهنه و دامن به کمک شال‏ بزرگي به کمر محکم شده است.با
اين تفاوت که در اينجا آنها گردنبندي با آويز بزرگي از فيروزه به‏ اشکال هندسي گرد و يا بيضي به گردن دارند.آنها بدون استثناء
موي بلندي دارند که از پشت تا انتهاي‏ کمر ادامه يافته است.
تزئين سنگ‏نشاني همچنين در نوار ياتلي که بالاي پيشاني بر گيسوان عقرب انسان بسته شده و نيز در گلبرگ‏هاي درختاني که
بزها قصد خوردن شاخ و برگ‏هايشان را دارند،اجرا شده است. در يک گيلاس بسيار زيبا دو موجود انساني را مي‏بينيم که
هرکدام با هر دست پلنگي را از دم‏ گرفته و آن را به هوا بلند کرده‏اند.يکي از آنها دامني بلند بر تن دارد،اما ديگري ترکيبي است
از احتمال فراوان لکه‏هاي بدن گاو نر را نشان مي‏دهد.اين نقش که بي‏ترديد گاو-مردي است،شال‏ پهني به دور کمر و مچ‏بندهايي
بر مچ و پاها دارد.مچ‏بندها و دستبندهاي اين گاو-مرد و دستبندهاي‏ انسان در سمت ديگر ظرف در اصل سنگ‏نشاني شده بود که
همه آنها از ميان رفته است.افزون بر آن،
دامن مرد در اين ظرف که راه‏راه نشان داده شده است در اصل به کمک يک يا چند رنگ سنگ‏نشاني‏ شده بود که همه آنها نيز
از ميان رفته است.
اگرچه نقش‏مايه سلطان جانوران که از هزاره چهارم ق.م بر مهرهاي استوانه‏اي دوره‏هاي شوش‏ واروک جديد پديدار مي‏شود،
کيفيت کار و در درجه مهارت و استادي به‏کار رفته در ساخت و پرداخت ظروف جيرفت و به‏طور کلي اشياي بازيافتي نشان
مي‏دهد که آغاز مکتب صنعت سنگ در جنوب شرق ايران و به‏ويژه در منطقه جيرفت مي‏بايست به چندين سده پيش بازگردد.بر
روي‏ ظروف جيرفت ما نه تنها کرارا به نقش‏مايه تزئيني سلطان جانوران برمي‏خوريم،بلکه سلطان با رام‏کننده در يک ظرف به
صورت ترکيبي گاو-مرد و در ظرف سنگي ديگري در شکل شير-مرد ظاهر مي‏شود و اين از پنجه و چنگال‏ها و دم ستبر و بلند
آن قابل تشخيص است.اين موجودات انساني يا هيولايي انواع گوناگون جانوران وحشي مانند پلنگ‏ها،مارها يا انسان‏ها عقرب‏ها را
در کنترل دارند.
يکي ديگر از نقش‏مايه‏هاي روي ظروف سنگي بازيافتي از جيرفت که در هنر سومري متداول است، رويارويي دو جاندار وحشي
است.اما شکل خاصي از اين نقش‏مايه که ويژه دوره اوروک جديد به‏شمار مي‏رود از دو جانوري تشکيل شده است که دم يا
گردن‏هاي بلندشان در يکديگر تاب خورده است.اين نقش‏مايه تنها بر روي مهره‏هاي استوانه‏اي ظاهر مي‏شود.ما هنوز نمي‏دانيم که
آيا اين‏ نقش‏مايه بر مهرهاي استوانه‏اي در جيرفت نيز ظاهر مي‏شود يا نه،زيرا ما تنها دو مهر استوانه‏اي از اين‏ منطقه در اختيار
داريم.(ت.6)اما صحنه رويارويي يکي از متداول‏ترين نقش‏مايه‏هاست که ما با آن در تزئين ظروف سنگي روبه‏رو مي‏شويم.اين
جانوران خشمگين با دهان بسيار باز به حالت رودررو از دو پلنگ و دو مار و يا يک پلنگ و يک مار تشکيل مي‏شود.
رودررويي اين جانوران،به‏ويژه در مورد مارها هميشه با مهارت و زيبايي خاصي کار شده است.زيرا گردن و دم حتي در
نمونه‏ها به تمامي بدن آنها همانند ريسماني درهم پيچيده است.صحنه رويارويي‏ ديگر نبرد يک عقاب با دو مار را دربر
مي‏گيرد.اگرچه اين نقش‏مايه به اندازه رويارويي مارها با پلنگ‏ها متداول نيست،اما بي‏ترديد طراحي آنها به دست بزرگ‏ترين
استادان کارگاه‏هاي؛ سنگ‏تراشي انجام گرفته است.نقش‏مايه متداول ديگري جانوران شاخدار و گياه‏خوار را نشان‏ مي‏دهد که در
صلح و آرامش در مرغزار به چرا مشغولند.در اين صحنه‏ها اغلب دو بز کوهي را مي‏بينيم که رو به يکديگر در دو سوي درختي
به حالت کاملا قرينه ايستاده و يا بر روي پاهاي جلو ايستاده و به صورت نمادي قصد خوردن شاخ و برگ درخت را دارند.نسخه
قديمي‏تري از اين صحنه‏ بر يک مهر استوانه‏اي از دوران اوروک جديد حک شده است که در آن مردي که گفته مي‏شود ممکن‏
است حاکم باشد بزها را با شاخه‏هاي درختي که در دست دارد تغذيه مي‏کند.اما نمايش واقعي دو بز رودررو و در دو سوي يک
درخت از دوره پرتو ايلامي از شوش III و يحيي IVC به دست آنها است. نمونه‏هاي واقعي نماد و درخت زندگي و بزهاي کوهي
بر ظروف سنگي جيرفت در طبيعي‏ترين و زيباترين شکل ممکن بارها و بارها ظاهر مي‏شود.بزي که هر چهارپايش بر زمين
قرار دارد و خميدگي شاخ‏هايش رو به بالاست بزي که يکي از پاهاي پيشين را بالا آورده است.بزي که روي دو پاي عقب ايستاده
و يکي از پاهاي پيشين را تا نزديکي پوزه بالا آورده است،يا اينکه آن را روي شاخه درخت قرار داده است و بزهايي که در دو
رديف و در دو جهت مخالف از چپ به راست‏ و از راست به چپ و در حالات گوناگون قرار دارند.
در اين صحنه‏ها گونه‏اي متفاوت از بزهاي کوهي را مي‏توان از شکل شاخ‏هايشان تشخيص داد. جزئيات بيشتر جنسيت،يعني نر يا
ماده بودن،سن يعني بالغ يا نابالغ بودن را نشان مي‏دهد.گوناگوني‏ انواع در مورد نباتات نيز به خوبي مشهود است.اگرچه نقش‏هاي
گوناگوني مانند انسان،عقرب‏ انسان،شير انسان،مار عقاب،عقرب پلنگ،شير گاو،گاو کوهاندار و بز کوهي به کرات بر ظروف‏
سنگي جيرفت ظاهر مي‏شود،اما در ميان آنها تنها بدن موجودات خاصي(پلنگ،مار،عقرب،عقاب، انسان)سنگ‏نشاني شده
است.افزون بر آن،در چندين مورد نقش عقاب،عقرب و عقرب انسان را در سطح تخته سنگ‏هاي نازک حجاري و بدنشان را
سنگ‏نشاني کرده‏اند.سوراخ‏هاي ايجاد شده را پشت هر يک از اين پيکره‏ها نشان مي‏دهد که آنها خود زماني همچون قطعه‏اي از
ترصيع در صحنه‏ تصويري سطح گسترده‏تري نشانده شده بودند.
نقش‏مايه جالب توجه ديگري که در تزئين ظروف سنگي جيرفت ظاهر مي‏شود عقرب انسان است. اگرچه ما هنوز درباره اهميت
و مفهوم اين وجود ترکيبي و هيولايي چيزي نمي‏دانيم،اما در؛ اسطوره‏اي بودن آن ترديدي وجود ندارد.زيرا ما با اين مخلوق در
حماسه اسطوره‏هاي گيلگمش در نقش نگهبان دروازه کوه‏هاي مشو،دروازه‏اي که براي ورود به شهر ظلمات مي‏بايست از آن گذر
کرده مواجه مي‏شويم و سرانجام نمايش معماري بر ظروف سنگي جيرفت اهميت بسيار زيادي دارد.

مجسمه‏هاي لولايي
بررسي‏هاي باستاني و اشياء به دست آمده از محوطه باستاني جيرفت،نشان مي‏دهد که ساکنان اين‏ محوطه،پنج هزار سال پيش
مجسمه‏هايي با دست و پاي متحرک و لولادار شبيه عروسک‏هاي‏ خيمه‏شب بازي مي‏ساختند.
يوسف مجيدزاده سرپرست گروه کاوش‏هاي باستان‏شناسي جيرفت دراين‏باره گفت:«طي‏ کاوش‏هاي باستان‏شناسي انجام شده در
جيرفت و همچنين در ميان اشياي باستاني کشف شده از قاچاقچيان بخش‏هايي از تعدادي مجسمه شبيه به عروسک‏هاي خيمه‏شب
بازي به دست آمده که‏ دست و پاي آنها از بدن جداست و احتمالا به وسيله ميله‏اي آهني اجزاي بدن آنها به هم وصل مي‏شده‏
است.»وي گفت:«اين مجسمه‏هاي لولايي که دست و پاي آنها هم حرکت مي‏کرده از جنس سنگ‏ مرمر بوده که در اندازه‏هاي 35
تا 40 سانتيمتر ساخته شده‏اند.»
به گفته مجيدزاده اين مجسمه‏ها که به شکل انسان و حيوان ساخته مي‏شده‏اند در محوطه‏هاي‏ باستاني جيرفت استان کرمان جاي
گرفته‏اند.اين محوطه‏هاي باستاني که در هزاره سوم پيش از ميلاد آثار ارزشمندي را در خود جاي داده‏اند،جزو غني‏ترين
محوطه‏هاي باستاني جهان محسوب مي‏شوند.در طول رودخانه هليل‏رود تاکنون بيش از 100 محوطه باستاني شناسايي شده است.
مجيدزاده،همچنين با اشاره به اينکه هنر حکاکي و سنگ‏تراشي مردم جيرفت از هنر مجسمه‏سازي‏ آنها بسيار قوي‏تر بوده است،در
مورد مجسمه‏هاي ديگر شناسايي شده از اين محوطه گفت:«به جز مجسمه‏هاي لولايي نوعي ديگر از مجسمه‏ها نيز در اين محوطه
شناسايي شده‏اند که از جنس سنگ‏ کولريت هستند و يک‏تکه ساخته مي‏شدند.»

رکوردهاي ايران
رکوردهاي ايران
تمدن آرتا
به ما امتياز دهيد :

با تشکر از حمايت شما