موقعيت جغرافيايي:
استان کرمانشاه، شهر سرپل زهاب. "46'27 ْ34 شمالي و "09 '52 ْ45 شرقي. ارتفاع از سطح دريا 551 متر.

نحوه دسترسي:
شهر سرپل زهاب در فاصله ي 150 کيلومتري غرب کرمانشاه واقع شده است. حدود 70 کيلومتر مسير ( از کرمانشاه تا اسلام آباد غرب )
دوبانده است. در حد فاصل کرند تا سرپل زهاب بايد از گردنه ي پاتاق عبور کنيد. طبيعت اين منطقه بخصوص در فصل بهار بسيار زيباست.
آسفالت جاده مناسب است. علائم هشدار دهنده وجود دارد. به خاطر داشته باشيد که رسيدن، هدف نيست. آرامتر برانيد تا از مناظر زيباي منطقه
بهتر استفاده کنيد. وقتي از گردنه ي پاتاق به سمت سرپل زهاب مي رويد، به يکباره طبيعت تغيير مي کند و هرچه جلوتر برويد گرم تر و خشک
تر مي شود.

امکانات رفاهي:
* شهر سرپل زهاب امکانات رفاهي قابل توجه ندارد.
* جهت اقامت، بهتر است شهر کرمانشاه را براي اسکان انتخاب فرماييد.
* هرچند مي خواهيد به يکي از قديمي ترين ميراث ايرانيان باستان سر بزنيد، بسياري از مردم محلي از موقعيت آن مطلع نيستند. تابلوي راهنما
در شهر وجود ندارد.
* قبلاً راه ورود به محوطه ي آنوبانيني از داخل مدرسه ي مجاور بود. امروز اين محوطه جدا شده است. فاقد نگهبان بوده و جالب اينکه بعضي
اوقات در آن قفل است.
* در خيابان مجاور کتيبه ها، جاي مناسب براي پارک اتومبيل وجود دارد. وسايل گران قيمت خود را در داخل اتومبيل نگذاريد.
* براي ورود به محوطه نيازي به پرداخت وروديه نيست. ظاهراً سايت در اختيار شهرداري سرپل زهاب است و سازمان ميراث فرهنگي هيچ
نقشي در حفظ و نگهداري آن ندارد.
* مسئول يا راهنماي مقيم وجود ندارد. طبيعي است که نبايد دنبال بروشور، نقشه و راهنمايي بگرديد.
* محدوديتي براي عکسبرداري و فيلمبرداري وجود ندارد.
* آب آشاميدني در شهر موجود است. در ماه هاي گرم سال توصيه مي شود حتماً از آب معدني استفاده کنيد.
* سرويس بهداشتي وجود ندارد.
* در شهر سرپل زهاب چندين رستوران و اغذيه فروشي موجود است. اظهار نظر در مورد کيفيت غذا و تميزي آنها بستگي به ديدگاه و خواسته
هاي شما دارد.
* در شهر سرپل زهاب پمپ بنزين و پمپ CNG وجود دارد.
* آنتن دهي تلفن همراه مطلوب است.

امنيت منطقه:
منطقه ي سرپل زهاب بيش از هشت سال درگير جنگ بوده است. فاصله ي شهر به خط مستقيم تا مرز و روستاهاي عراقي بسيار کم است. به
دليل موقعيت سياسي و وجود پادگان ابوذر در نزديکي شهر، تحرکات نظامي در منطقه بيشتر از حالت عادي به چشم مي خورد. هرچند در حال
حاضر دليلي براي نگراني و احساس عدم امنيت وجود ندارد ولي بهتر است شب هنگام در مسيرهاي غيرمعمول تردد نفرماييد.

بهترين زمان بازديد:
آنوبانيني در داخل شهر سرپل زهاب واقع شده است.در هر موقع از سال مي توانيد از آن بازديد فرماييد. هرچند سر سبزي منطقه در ماه هاي
ارديبهشت و خرداد زيبايي بيشتري دارد. ماه هاي تير و مرداد و شهريور گرماي هوا زياد است و بعضاً گرد و غبار مي تواند آزاردهنده باشد.

توضيحات اضافه:
زهاب درست است يا ذهاب؟
امروزه در تقسيمات کشوري و مکاتبات اداري از واژه ي سرپل ذهاب استفاده مي شود. ذهاب، کلمه اي عربي به معني گذر کردن يا عبور کردن
است که طبيعتاً با ترکيب کلمات سر + پل معني پيدا مي کند. از طرف ديگر " پل" کلمه اي فارسي است که ترکيب آن با واژه ي عربي ذهاب،
غيرصحيح و غيراصولي است. از طرف ديگر، زهاب کلمه اي فارسي است که از ترکيب زه و آب به وجود آمده و به معني محل جوشيدن آب
چشمه است. از شهري به نام زهاب در منابع باستاني نيز ياد شده است. بد نيست بدانيم که در اطراف همين شهر نواحي ريجاب و مارآب هم
وجود دارند که کلماتي ترکيبي هستند. لذا به نظر مي رسد استفاده از کلمه ي زهاب بجاي ذهاب منطقي تر باشد.

* ساير نقاط ديدني منطقه سرپل زهاب، کرند و قصر شيرين:
اگر به خود زحمت داده ايد و تا سرپل زهاب تشريف برده ايد، حيف است که خود را از ديدن برخي نقاط ديدني اين منطقه محروم فرماييد. در
زير برخي نقاط ديدني منطقه ي سرپل زهاب فهرست شده است، هر چند در خصوص برخي از آنها در همين وب سايت مطالب مفصل تري
ارائه مي شود.
1- دکان داوود: مقبره ي ايخ توويگو مربوط به دوران مادها.
2- طاق گرا: احتمالاً مربوط به دوره ي اشکانيان.
3- زيج منيژه: مربوط به دوره ي ساسانيان.
4- قلعه ي منيژه:مربوط به دوره ي ساسانيان.
5- قلعه ي يزدگرد:مربوط به دوره ي ساسانيان.
6- منطقه ي گردشگري ريجاب
7- آرامگاه بابا يادگار
8- عمارت خسرو ( مربوط به دوره ي ساسانيان )
9- چهار قاپي، آتشکده ي چهارقاپي ( احتمالاً مربوط به دوره ي ساسانيان )
10- سراب گرماب
11- آرامگاه احمد بن اسحاق
12- قلعه مريم ( مربوط به دوره ي ساساني )
13- برد عاشقان (بقاياي گوردخمه يا آتشکده ي مربوط به دوره ي ساسانيان )
14- قلعه ي يزدگرد
نمايي از کوه ميان کل واقع در شهر سرپل زهاب.
ضلع جنوبي کوه ميان کل که نقش برجسته آنوبانيني بر آن واقع شده است.
نقش برجسته آنوبانيني.
دو نقش برجسته که جهت بهتر ديدن
علامت گذاري شده اند. مربع شماره دو، نقش
برجسته ي آنوبانيني است. در تصوير بعدي نماي
نزديک آن را ملاحظه کنيد.
نماي نزديک از نقش برجسته ي آنوبانيني.
درست در زير نقش برجسته کتيبه ي آن قرار دارد
.
اين نقاشي برداشتي است که رومن
گيرشمن از نقش برجسته ي آنوبانيني داشته
است. همان طور که ملاحظه مي کنيد در اين
نقش، شاه آنوبانيني، پادشاه لولوبي ها با
ريشي طويل و مربع، کلاهي مدور، جامه اي
کوتاه، مسلح به کمان و نوعي تبر ابتدايي ديده
مي شود. او پاي خود را بر دشمني که بر زمين
افتاده، نهاده است. در مقابل او رب النوع ني ني
(Ninni) با کلاهي بلند و جامه اي پشمين و
پرزدار و شرابه دار که تا پاي او مي رسد،
ايستاده. او يک دست را به سوي شاه دراز کرده
و در دست ديگر انتهاي طنابي را گرفته که در
بخش بالايي دو اسير و در بخش پاييني شش
اسير را به هم بسته و همه آنها برهنه اندو
دست هايشان از عقب بسته شده است.
نماي پهلو از تخته سنگي که نقش
برجسته ها بر روي آن قرار دارند.
نمايي ديگر از نقش برجسته آنوبانيني.
نقش برجسته دوم که در پايين نقش
برجسته ي اول قرار دارد، نقش و کتيبه اشکاني
است.آثار ترکش گلوله توپ ( جنگ ايران و عراق )
به خوبي مشهود است.
نقش اشکاني اردوان. اين نقش تقريباً
ويران گشته و احتمالاً مربوط به اردوان اول است.
کوه ميانکل و محل ورودي براي
بازديد از نقش هاي برجسته.
کوه ميانکل که محل قرار گرفتن نقوش
بر روي آنها علامت گذاري شده است.
تابلوي راهنماي نقش آنوبانيني. از روي اين
تابلو مي شود فهميد که متولي اين مکان
شهرداري سرپل زهاب است.
تصوير نويسنده در پاي نقش اشکاني.
بالاتر از آن نقش آنوبانيني واقع شده است. با
مقايسه ي قد انسان مي توانيد ذهنيت بهتري
در مورد اندازه ي نقش ها به دست آوريد.
رکوردهاي ايران
رکوردهاي ايران

آنوبانيني
Annubanini

نقش برجسته و کتيبه ي آنوبانيني بر صخره اي واقع در کوه ميان کل (Miyan-kal) در مرکز شهر سر پل زهاب واقع شده است. شايد بتوان
گفت که اين نقش برجسته، بعد از نقش برجسته ي نرم سين (Naram-sin) قديمي ترين نقش برجسته در سرزمين کهن ايران زمين و قديمي
ترين نقش برجسته در جغرافياي سياسي امروز ايران است و قدمت آن به2800 سال پيش از ميلاد مسيح برمي گردد.

لولوبي ها (Lullubi)قومي بودند که در هزاره ي سوم پيش از ميلاد در نواحي غربي زاگرس و سرزمين هايي که بخش عمده ي آن هم اکنون
در استان سليمانيه عراق واقع شده، زندگي مي کردند. براساس مستندات تاريخي، لولوبي ها يک بار توسط سارگن اکدي (Sargon Agade)
و يک بار به دست نرم سين اکدي شکست خورده اند. اين کوه نشينان در زمان صلح با بابلي ها داد و ستد مي کردند و در اين تعامل صلح
آميز، تحت نفوذ همسايگان متمدن تر قرار مي گرفتند. هرچند هرگاه قدرت بابلي ها رو به کاهش مي گذاشت، لولوبي ها هم مثل ساير ملل از
جمله گوتي ها، کاسي ها و عيلامي ها بدشان نمي آمد به بابل حمله کنند. يکي از مهمترين راه هاي ارتباطي بين ميانرودان ( بين النهرين ) و
فلات ايران، منطقه ي تحت نفوذ لولوبي ها و گردنه ي استراتژيک پاتاق بوده و البته امروز هم اين گردنه ي استراتژيک اهميت خود را حفظ
کرده است. بنابراين قوم لولوبي حرکت کاروان ها و تجارت در اين منطقه را تحت نفوذ خود در آوردند. هرچند لولوبي ها در گذر زمان و در
مقياس تاريخ چند هزار ساله ي ايران زمين، ديري نپاييدند، اما وجود نقش برجسته و کتيبه ي آنوبانيني آنان را در تاريخ حيات بشري جاودانه
ساخته است.

نقش برجسته ي آنوبانيني
نقش برجسته اي که امروز به آنوبانيني معروف است، آنوبانيني پادشاه معروف لولوبي ها را نشان مي دهد. در اين نقش، پادشاه لولوبي ها با
ريشي طويل و مربع، کلاهي مدور، جامه اي کوتاه، مسلح به کمان و نوعي تبر ابتدايي ديده مي شود. او پاي خود را بر دشمني که بر زمين
افتاده، نهاده است.در مقابل او رب النوع ني ني (Ninni)با کلاهي بلند و جامه اي پشمين و پرزدار و شرابه دار که تا پاي او مي رسد، ايستاده.
او يک دست را به سوي شاه دراز کرده و در دست ديگر انتهاي طنابي را گرفته که در بخش بالايي دو اسير و در بخش پاييني شش اسير را به
هم بسته و همه ي آنها برهنه اند و دست هايشان از عقب بسته شده است. در مجموع در اين نقش نه اسير مشاهده مي شود. رب النوع ني ني
همان اينانا يا آناهيتا است. سر پرسي سايکس (Sir Percy Sykes) نام رب النوع را ايشتار ذکر مي کند. ميخائيل ميخائيلويچ دياکونوف
معتقد است کلاهي که بر سر يکي از اسيران است متعلق به مادي هاي شرق بوده که در هزاره ي اول قبل از ميلاد زيست مي کرده اند. ارتفاع
نقش آنوبانيني از زمين 16 متر است. پديده ي فرسايش طي سال هاي بسيار آن را مخدوش کرده، هر چند بيشترين صدمات را طي جنگ ايران
و عراق به خود ديده است.
در پايين و سمت راست نقش برجسته ، کتيبه ي آنوبانيني قرار دارد که به زبان اکدي حک شده و معناي آن چنين است: " آنوبانيني پادشاه
تواناي لولوبي نقش خود و الهه ي ايشتار را در کوه پاتير رسم کرده است و آن کس که اين لوح را محو کند به نفرين و لعنت آنو، آنوتوم، بل،
بليت، رامان، ايشتار، سين و شمش گرفتار باد و نسل او بر باد رود. " همه ي قراين دال بر اين است که لولوبي ها خطي مخصوص به خود
نداشته اند و آنان کم و بيش تحت نفوذ تمدن بابل بوده اند و در اثر تماس مداوم، زبان و خط اکدي را آموخته و به کار مي برده اند. رومن
گيرشمن معتقد است که نقش برجسته ي آنوبانيني سهمي عظيم و پايدار در تعريف " ايرانيت " ايفا مي کند، به گونه اي که طي تاريخ متمادي
ايران، بسياري از پادشاهان به تقليد از آن اقدام کرده و حکاکي هاي بسياري در مناظر و معابر کاروان ها پديد آمدند تا در تاريخ ماندگار شوند.
يکي از مهمترين اين برداشت ها را مي توان به نقش برجسته ي بيستون نسبت داد. بسياري از باستان شناسان و معماران بر اين باورند که نقش
بيستون به شدت الهام گرفته از نقش آنوبانيني است. در زير به تشابهات و افتراقات آنها مي پردازيم:

تشابهات:
1- در هر دو نقش پادشاهان به صورت فاتح مجسم شده اند.
2- هر دو مجهز به تير و کمان هستند.
3- تعداد اسيران در هر دو اثر يکي است و در هر کدام نه نفر مي باشد.
4- در هر دو نقش اندازه ي اسيران از پادشاهان کوچکتر است.
5- هر دو پادشاه با پاي چپ خود بر روي اسيران ايستاده و آنها را به زير لگد گرفته اند.
6- در هر دو نقش دست اسيران را از پشت بسته اند.
7- در هر دو نقش موفقيت پادشاهان وابسته به توفيق خدايان است. ايشتار يا ني ني در آنوبانيني و اهورامزدا در بيستون.

افتراقات:
1- در نقش آنوبانيني بر خلاف بيستون از درباريان خبري نيست.
2- در نقش آنوبانيني اسرا در دو صف فوقاني و زيرين قرار دارند و در نقش بيستون در يک صف هستند.
3- در نقش آنوبانيني اسرا لخت و عريان هستند و يکي از آنها کلاه بر سر دارد، در حاليکه در نقش بيستون اسرا لباس پوشيده اند و کلاه بر
سر ندارند.
4- در آنوبانيني خود رب النوع ايشتار يا ني ني دو اسير را براي مجازات مي برد، در حاليکه در بيستون اهورامزدا در مجازات اسرا نقش
مستقيم ندارد.
بر اساس آنچه اروپائيان از تاريخ هخامنشي رمزگشايي کرده اند و ما در شناخت تاريخ کشورمان به شدت مرهون آنها هستيم، داريوش بزرگ
بر 9 پادشاه دروغين ( يا بهتر است بگوييم بر 9 مدعي پادشاهي ) غلبه نمود و به تقليد از نقش آنوبانيني دستور به حکاکي بيستون در مسير
کاروانيان به سمت غرب داد.
ابن خلدون مورخ مشهور عرب، اولين کسي است که از نقش آنوبانيني ياد مي کند. هر چند سر پرسي سايکس کشف متاخر آن را به ژاک
دمورگان فرانسوي در سال 1892 ميلادي نسبت مي دهد.

نقش و کتيبه اشکاني
کشف اين سنگ نوشته و کتيبه را به سر هنري راولينسون (Sir Henry Creswicke Rawlinson)افسر انگليسي کمپاني هند شرقي نسبت
مي دهند. راولينسون همان کسي است که پس از ماه ها تلاش، در 16 نوامبر 1846 موفق به ترجمه ي خط ميخي کتيبه ي داريوش بزرگ در
بيستون شد. هر چند از نظر زماني شايد اين نسبت قرين به درستي نباشد، در هر صورت سنگ نوشته ي اشکاني به خط پهلوي اشکاني است و
در نوع خود بي نظير است، چرا که ساير سنگ نوشته هاي دوره ي اشکاني به خط يوناني يا اليمايي هستند.
در نقش اشکاني، در سمت چپ مردي سوار بر اسب ديده مي شود که اسب و بدن او به صورت نيم رخ و سرش به صورت تمام رخ حجاري
شده است. از موهاي سر مرد سوار نواري بر روي يکي از شانه هاي وي افتاده است. لباس نيم تنه ي او تا بالاي ران است و آستين دارد. چين
هاي شلوار افقي است.سوار با دست راست افسار اسب را در دست دارد و دست چپ او ديده نمي شود. در جلوي سوار، مردي از بزرگان
ايستاده است که به صورت تمام رخ نقش شده و جلوي لباس او بسته است و کمي از سينه اش ديده مي شود. سر اين مرد خراب شده است. او
با دست راستش حلقه اي را از سوار مي گيرد. اين نقش برجسته نيز در دوران جنگ صدمه ديده است. به عکس هاي شماره ي چهار و نه
مراجعه فرماييد.

نقش اشکاني اردوان
در روي کوه ميانکل نقش ديگري از اشکانيان وجود دارد که تقريباً ويران شده است. اين نقش احتمالاً مربوط به اردوان اول است که پس از
سرکوب طغيان مردم اين منطقه حجاري شده است. به عکس هاي ده و دوازده مراجعه فرماييد.
جاي آن است که از تلاش مثال زدني آقايان منوچهر کمري و رضا جمشيدي که عاشقانه و بدون هيچگونه امکانات و حمايت هاي دولتي، به
شايستگي کوشش کرده اند تا موطن خود ( سرپل زهاب ) را به ديگران بشناسانند، صميمانه قدرداني نمود.
به ما امتياز دهيد :

با تشکر از حمايت شما