جشن اسفندگان (سپندارمذگان) يکي از جشنهاي ايراني است که در روز 29 بهمن برگزار ميشود. ابوريحان بيروني در آثارالباقيه
آوردهاست که ايرانيان باستان روز پنجم اسفند را روز بزرگداشت زن و زمين ميدانستند. اگرچه منابع کهن از جمله ابوريحان اين جشن را
در روز پنجم اسفند ذکر کردهاند. ولي با توجه به تغيير ساختار تقويم ايراني در زمان خيام که پس از ابوريحان ميزيست، و سي و يک روزه
شدن شش ماه نخست سال در گاهشماري ايراني، تاريخ ذکر شده در منابع کهن را بايد به روز رساني کرد. امروز بعضي زرتشتيان آنرا در
روز اسفند (سپندارمذ - پنجمين روز) از ماه اسفند (سپندارمذ) برابر با بيست و نهم بهمن در گاهشماري خورشيدي امروزين برگزار ميکنند.
اما موبد کورش نيکنام برگزاري جشنها با استفاده از گاهشماريهاي سنتي با ماههاي 30 روزه را بيتوجهي به دانش نجوم و دستاوردهاي
خيام و موجب ناهماهنگي در جشنها دانسته و لزوم توجه به گاهشماري ملي و رسمي با ماههاي 31 روزه را يادآور شده است.
بسياري از پژوهشگران ايران شناس از جمله استادان ابراهيم پور داود، جليل دوستخواه، رضا مرادي غياث آبادي، جلال خالقي مطلق و
پرويز رجبي زمان درست اين جشن را پنجم اسفند ميدانند و ابداعات جديد در انتقال آن به 29 بهمن را نادرست ميانگارند.
استاد ابراهيم پورداود در سال 1341 خورشيدي، روز پنجم اسفند و جشن اسفندگان را به عنوان «روز پرستار» پيشنهاد داد که پذيرفته شد
و در تقويم رسمي نيز ثبت گرديد. ايشان خود در اين باره نوشتهاند: “در ميان جشنهاي بزرگ ايران باستان، سپندارمذگان جشني است در
پنجمين روز از اسفندماه. همين روز شايسته و برازنده است که جشن پرستاران ميهن ما باشد”. (پورداود، ابراهيم، مجموعه مقالات آناهيتا،
انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1342، ص 165).
واژه اسفند
واژه فارسي «اسفند» در زبان فارسي امروز، از واژه پهلوي «سپندارمت-Spandarmat» و اوستايي «سپِنتَه آرمَئي تي-
SpentaArmaiti» بر گرفته شده است.
مقدمه
در گاهشماريهاي گوناگون ايراني، علاوه بر اين که ماهها نام داشتند، هريک از روزهاي ماه نيز يک نام داشتند. براي نمونه روز نخست
هر ماه «روز اورمزد»، روز دوم هر ماه، روز بهمن (سلامت، انديشه) که نخستين صفت خداوند است، روز سوم هر ماه، ارديبهشت يعني
«بهترين راستي و پاکي» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم هر ماه، شهريور يعني «شاهي و فرمانروايي آرماني» که خاص
خداوند است و روز پنجم هر ماه، «سپندارمذ» بودهاست. سپندار مذ لقب ملي زمين است. يعني گستراننده، مقدس، فروتن. زمين نماد عشق
است چون با فروتني، تواضع و گذشت به همه عشق ميورزد. زشت و زيبا را به يک چشم مينگرد و همه را چون مادري در دامان پر
مهر خود امان ميدهد. به همين دليل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را بهعنوان نماد مهر مادري و باروري ميپنداشتند.
در هر ماه، يک بار، نام روز و ماه يکي ميشدهاست که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن ميشد، جشني ترتيب ميدادند متناسب با
نام آن روز و ماه. مثلاً شانزدهمين روز هر ماه، «مهر» نام داشت و که در ماه مهر، «مهرگان» لقب ميگرفت و ميبينيم که چگونه هر
جشني با معني و مفهوم عميق خود براي مردم شادي ميآفريد.
روز آبان در ماه آبان جشن «آبانگان» است يعني جشن ستايش آب و روز آذر در ماه آذر جشن «آذرگان» است يعني جشن ستايش آتش و
همين طور روز پنجم ماه دوازدهم (اسفند)، «سپندارمذ» يا «اسفندار مذ» نام داشت که جشني با همين عنوان ميگرفتند. «سپندارمذگان»
روز زن و زمين است.
روز پنجم اسفند ماه در همه گاه شماريهاي ايراني به عنوان روز جشن اسپندار مذگان شناخته ميشود.
در باور ايرانى مرد داراى قدرت مردانگى و تفکر و خردورزى بيشترى است، در برابر آن زن نيز داراى مهر ورزى، عشق پاک، پاکدامنى
و از خودگذشتگى فراوان ترى است که هر يک از اين دو به تنهايى راه به جايى نبرده و حتى روند پويايى گيتى را هم به ايستايى مى
کشانند. اگر مردان بدنه هواپيماى خوشبختى اند، زنان موتور آن اند که پيکره بى موتور و موتور بى بدنه هيچ کدام به تنهايى به اوج سعادت
نمى رسند بلکه ذره اى حرکت و جنبش هم برايشان ناممکن است. اشوزرتشت خوشبختى بشر را وابسته به ميزان دانش و خرد انسان مى
داند نه جنسيت و قوميت و رنگ و نژاد و از ديدگاه وى همه انسانها , همه زنان و مردان , داراى حقوق برابرند. او دختران را در گزينش
همسر آزاد شمرده و عشق پاک و دانش نيک را دو معيار اصلى مى داند و خوشبختى همسران جوان را در زندگى زناشويى در اين مى داند
که هر يک بکوشند تا در راستى از ديگرى پيشى جويند.
آيينها
در اين روز مردان به همسران خود هديه ميدادند. مردان زنان خانواده را بر تخت شاهي مينشاندند و از آنان اطاعت ميکردند و به آنان
هديه ميدادند. اين يک يادآوري براي مردان بود تا مادران و همسران خود را گرامي بدارند و چون ياد اين جشن تا مدتها ادامه داشت و
بسيار باشکوه برگزار ميشد همواره اين آزرم و احترام به زن براي مردان گوشزد ميگرديد.
سپندارمزد نگهبان زمين است و از آنجا که زمين مانند زنان در زندگي انسان نقش باروري و باردهي دارد جشن اسفندگان براي گراميداشت
زنان نيکوکار برگزار ميگردد . ايرانيان از دير باز اين روز را روز زن و روز مادر و در حالت کلي اين روز را روز عشاق مي ناميدند.
اختلاف در زمان برگزاري
هماکنون بعضي از زرتشتيان ايران، روز سپندارمذ (پنجم) از ماه سپندارمذ (اسفند) را روز 29 بهمن و روز جشن سپندارمذگان ميدانند که
نادرست است چرا که جشنها و فاصلههاي ميان آنان در نوشتههاي کهن ايراني داراي تعريف و اندازههاي مشخصي است که به مانند
دانههاي يک زنجير در پيوستگي کامل با يکديگر هستند. تغيير جاي يکي از آنان، موجب گسست همه اين رشته خواهد شد.
اين پيوستگي چنانکه در منابع ايراني آمده به اين شکل است که جشن سده پس از 40 روز از شب يلدا يا چله، و پس از 100 روز از اول
آبان قرار دارد. همچنين جشن سده، پيش از 25 روز از جشن اسپندگان است.
آيينها و ديگر نامها
اين جشن را با نامهاي جشن برزيگران هم ناميدهاند در روز اسپندگان چند جشن با مناسکي به خصوص برگزار ميشدهاست. نخستين آنان
جشن مردگيران يا جشن مژدگيران بود که ويژه زنان بود. در اين روز مردان براي زنان هديه ميخريدند و از آنان قدرداني ميکردند.
امروزه نيز بيشترين جنبه مورد تأکيد در اسپندگان قدرداني از زنان است. در زمان گذشته -چنانکه ابوريحان روايت کرده است. عوام
کارهاي ديگري هم ميکردند چون آيينهاي جادويي براي دورکردن خرفستران. اما ابوريحان اين آيينها را تازه و نااصيل خوانده است.