دردهاي ستون فقرات و شيوه مقابله با درد
ستون فقرات ما نه تنها بايد وزن بخش بالايي بدن را تحمل کند بلکه، اغلب همچنين ناچار
است دوام مقدار زيادي از فشارهاي روحي را بياورد.
به گزارش پايگاه اينترنتي راديو آلمان، براي ? 90?درصد از دردهاي ستون فقرات و کمر، هيچ
علت جسمي مشخص وجود ندارد.
افکار و روحيه انسانها در اين رابطه نقش بسيار مهمي را ايفا ميکنند، در ستون فقرات ما، با
قوسي زيبا و انعطاف پذير، مهره ها، مرتب و منظم، در يک خط دنبال يکديگر جاي گرفته
اند.
اين ستون مهرهها در عکسهاي راديو گرافي، يک پديده ديدني ميباشد، اما از زماني که
انسانها بر روي دو پا راه ميروند، ستون فقرات، تا حد زيادي تحت فشار قرار دارد، چرا که
اين ارگان، بايد تمامي وزن قسمت بالايي بدن را متحمل شود، در حاليکه ساختمان آن بسيار
حساس است.
تا زمانيکه اجداد ما در علفزارها به شکار و جمعآوري غذا مشغول بودند، ستون مهرهها تاب
تحمل همه چيز را ميآورد، چرا که ماهيچههاي ورزيده، آن را در فرم خود مستحکم
ميساختند.
در اين ميان ما بيشترين ساعات روز را در حالت نشسته بسر ميبريم و اينجاست که ستون
مهرهها، ديگر تاب تحمل اين فشارها را نميآورد.
پژوهشهاي جديد ناظر اين بودهاند که، اگر چه بسياري از افراد بالاي 30 سالدر ناحيه ستون
فقرات خود دچار آسيب بوده و از يک ديسک خفيف برخوردارند اما، کاملا فعال و سالم
هستند.
بايد گفت که، در درجه اول اين روح و روان انسانهاست که رنج بيماران را غير قابل تحمل
ميسازد، متخصصان روان درماني باليني معتقدند که، مسائل جسمي و تاثيرات رواني در اين
مورد، تنگاتنگ يکديگر عمل ميکنند.
آنچه که براي بازيافتن سلامت مهم است، آنست که،ما چگونه با درد روبرو ميشويم؟ چه فکر
ميکنيم، چه احساسي داريم و در اين رابطه چکار ميکنيم؟ و بسياري از افراد، همه اين کارها
را غلط انجام ميدهند.
فشار روحي ، ترشح هرمونهاي ? Endorphin?را که در بدن باعث کاهش درد ميشوند، پايين
ميآورد، بدين ترتيب، روحيه بد، باعث افزايش حساسيت بدن در مورد درد ميشود.
بر اساس اينکه افراد چگونه با درد خود روبرو ميشوند، آنها را به سه گروه مختلف تقسيم
ميکنند، اينها کساني هستند که، بخاطر رويه خود مسائل را مشکلتر ميسازند، اما در اين
زمينه شيوه ديگري نيز وجود دارد.
هر کسي به شيوه مخصوص خود، با درد و بيماري روبرو ميشود، اما مساله اين است که،
هر شيوهاي براي مقابله با اين مشکلات و علاج دردها مناسب نيست.
گروه اول کساني هستند که از درد هراس داشته و سعي دوري کردن از آنرا دارند، اين افراد
تمايل بسيار به اين دارند که همه چيز را يک فاجعه تلقي کنند.
زمانيکه نقطهاي از بدن آنها مختصر ناراحتياي را احساس ميکند، آنها بر جاي خود خشک
ميشوند و ديگر حرکتي نميکنند، اما اين واکنش، کاملا غلط است، بخاطر کاهش تحرک بدن،
ماهيچهها تضعيف شده و بدين ترتيب، ستون فقرات، بيشتر تحت فشار قرار ميگيرد.
از آنجاييکه احساس درد در مورد کساني که بصورت خفيف دچار افسردگي هستند شديدتر
است، اين شيوه اشتباه تقويت شده و سرانجام منجر به آلام مزمن ميشود، که غير قابل علاج
هستند.
گروه دوم را بايد افسردگان مبارز ناميد که دندان روي هم ميسايند و به آژيرهاي خطر بدن
توجهي نميکنند، آسودگي خاطر و جسم براي آنها معنائي ندارد و آنها ساعت تفريح را تنها
ويژه ضعيفان ميدانند.
اين اشخاص فشار روحي و مسائل را در خود ميريزند و اينکه حال خوبي ندارند را، تنها
ميتوان در چهره رنجديده يا پيکر خميده آنها نظاره کرد.
اما غرور و فعاليت و تحرک بيش از اندازه، ماهيچههاي پشت را که به هر صورت مصدوم
و خسته ميباشند، بيشتر تحت فشار گذاشته و رويه غلط مواجهه با آنرا وخيمتر ميسازد.
به اين ترتيب دردها شدت يافته و بصورت مزمن در ميآيند.
گروه سوم کساني هستند که با خوش رفتاري، سعي بر اين دارند که، درد خود را فراموش
کنند.