ايران در دوره نوسنگي
آثـار دوران نوسنگي
در پايان آخرين مرحله پارينه سنگي كه قبلا"دوران ميان سنگي خوانده ميشد و امروزه در ناميدن آن به فراپارينه سنگي توافق
همگاني وجود دارد، دوران جديد آغاز شد كه با تحولاتي كه در صنايع و روش زندگي صورت گرفت، آن را دوران نوسنگي
مي نامند.
تمامي حوادث و اتفاقاتي كه به وقوع پيوست تا انسان براي ادامه حيات دست از جمع آوري غذا و شكارورزي و صيد بردارد و
با توليد غذا وارد مرحله نويني از زندگي فرهنگي گردد، كه ما امروز ادامه آن را مي گذرانيم ، از همين دوران فرهنگي كه
اصطلاحا" نوسنگي ناميده شده، آغاز گرديد است. اين دوران در خاورميانه و ايران زودتر از 9000 سال قبل شروع نشده
است، در حالي در ساير قسمتهاي جهان گاهي چند هزار سال بعد از آن آغاز گرديد.
در ايران حدود 9000 سال قبل، گروههايي از جوامع انساني با استقرار در يك منطقه و در نهايت يك محل ، دوره كوچ دائم از
منطقه اي به منطقه اي ديگر و از محلي به محلي ديگر را پشت سر گذاشتند و دوره توليد غذا و سكونت در يك محل را آغاز
كردند.
اين دوران نسبت به ساير ادوار فرهنگي داراي چندين ويژگي است كه از جمله آنها تغييراتي است كه در شكل ظاهري برخي از
ابزارهاي سنگي به وجود آمد تا عملكرد آنها را تغيير دهد و در جهت نيازهاي فني خود، آنها را به ابزارهاي كارآمدتري تبديل
كند.
ابزارهاي سنگي به سرعت تخصصي شدند. انواع تيغه ها، خراشنده ها و رنده ها، اسكنه ها و مته ها براي كاربردهاي خاص
ساخته شدند و ابزارهاي خاص متناسب با توليدات كشاورزي نيز، به آنها اضافه گرديد. اين گروه را بيشتر هاونهاي سنگي، دسته
هاونها، ساينده ها و ساطورهاي سنگي براي خرد كردن ساقه حبوبات و غلات و نظاير آنها، تشكيل مي دادند.
دوران نو سنگي در ايران را مي توان به چند دوره كوتاهتر بر اساس تحولات صنعتي ابزار سازي و يا نحوه زندگي، تقسيم كرد.
آنچه رايج بوده است، تقسيم اين دوران به دو " دوره نوسنگي قبل از توليد و استفاده از سفال " ، و دوره نو سنگي توام با توليد
غذا و استفاده از سفال " بوده است. اين تقسيم بندي را اگر براي منطقه محدود خاور نزديك و خاورميانه بتوان پذيرفت، با توجه
به فرهنگ انسان در سطح جهان غير قابل قبول است. به عنوان مثال در ژاپن دوره نو سنگي از حدود ده هزار سال قبل شروع
شده و از همان آغاز با توليد سفال كه به سفال نوع " جامون" ( jamon ) مشهور است، همراه بوده است. مردم دوره جامون
علاوه بر سفال، از ظروف سنگي و همچنين تير و كمان نيز استفاده مي كردند و در محوطه هاي كوچك به سر مي بردند. اين
مردم غذاي مورد نياز خود را از طريق جمع آوري و شكار صيد تامين مي كردند. نخستين توليد كنندگان غذا در حدود قرن سوم
پيش ميلاد در ژاپن از طريق كشت برنج به تامين نيازهاي غذايي پرداختند كه با دوره " يايوي " ( Yayoi ) آغاز شد.براي
ايران در دوران نوسنگي، يعني در دوراني كه پايان آن استقرار كامل در روستاها و آغاز شهر نشيني است، نگارنده با توجه به
مطالعات انجام شده انسان شناسي و باستان شناسي تقسيم بندي زير را پيشنهاد كرده است:
الف ) دوره جمع آوري غذا.
ب ) دوره گرد آوري و ذخير غذا.
ج ) دوره توليد و استقرار در روستاها.
به موجب اين تقسيم بندي، دوران نوسنگي ايران با جمع آوري غذا و شكار صيد، كه ادامه روش زندگي در دوره فراپاينه سنگي
است، ادامه پيدا كرد، ولي با اين تفاوت كه تحولات و تغييرات چشمگيري در فن ابزار سازي به وجود آمد. از ريز تيغه ها به
مراتب بيشتر از دوران قبلي استفاده مي شد و ادوات سنگي تخصصي ديگري كه در دوران قبلي سابقه نداشت، ساخته و به كار
گرفته شد.
آثار اين دوره در غارها و پناهگاههاي سنگي در قسمتهاي مختلف ايران شناسايي شده اند كه آثار موجود در غارهاي " علي تپه "
، " هاتو " " و كمربند " مشخص ترين آنها هستند كه تا كنون گزارش گرديده اند.
در دوره بعد، يعني دوره گرد آوري و ذخير غذا كه گاهي نيز با توليد نوعي سفال ساده همراه بوده است، انسان علاوه بر جمع
آوري و شكار و صيد براي تامين غذاي مورد نياز فوري، قسمتي از برداشت خود را نيز به صورت ساده و ابتدايي براي مدت
كوتاهي ذخيره مي كرده است تپه " گنج دره " در نزديكي هرسين كرمانشاه و " تپه سراب " در شش كيلومتري شرق كرمانشاه،
نمونه هاي از اين دوره فرهنگي را ارائه مي كنند.
در دوره بعدي كه توليد غذا آغاز شد، انسان علاوه بر توليد بخش مهمي از نيازهاي غذايي خود، موفق گشت تا با ايجاد
سرپناههاي ساده در معماري نيز قابليتهاي فرهنگي خود را ظاهر سازد و با ايجاد روستاهاي كوچك موقت، در نهايت روستاهاي
دائمي را پديد آمورد كه خود را مقدمه اي بر شهر نشيني محسوب مي گردد.
در ايران تمامي مراحلي را كه انسان پيموده است تا از زندگي كوچ روي و خانه به دوش دائمي به مرحله آغاز نشيني وارد
گردد، مي توان با استنادات و شواهد عيني حاصل از بررسيها و حفريات انسان شناسي مورد مطالعه قرارداد. چنين مطالعه اي
در ساير مناطق خاورميانه به آساني ايران امكان ندارد. با توجه به اين مهم است كه بايد خاورميانه و خاور نزديك، منطقه اي
كليدي براي بررسي تحولات فرهنگي انسان تصور كرد و آن را گاهواره و مهد فرهنگ و تمدن ناميد.
با وجود تغييراتي كه در هر دوره نسبت به دوره پيش پديد مي آمد، تمام يا جنبه هاي از نحوه فرهنگهاي پيشين باقي ماندند كه
امروز با مطالعه آنها مي توان با سابقه فرهنگي برخي از گونه هاي فرهنگي انسان در خاور نزديك نيز آشنا شد. به عنوان مثال،
در تپه " گوران " در دره هليلان كه در حدود 60 كيلومتري جنوب كرمانشاه واقع شده است، باستان شناسان موفق به شناسايي
چگونگي بقاياي نخستين مرحله استقرار موقت در آن محل شده اند كه مي توان آن را پيشينه اي بر زندگي كوچ روي تصور
كرد.
در ايران كه تاثير ويژگيهاي فرهنگي منطقه اي و محلي در نحوه ساخت ادوات و ابزارهاي سنگي به دليل چند گونگي وضعيت
طبيعي و اقليمي از دوره پارينه سنگي جدي آغاز شده بود، در دوران نوسنگي با وضوح بيشتري قابل بررسي است. به همين
دليل، در بررسي ادوار مختلف دوران سنگي در ايران، تحولات فرهنگي هر منطقه بايد به طور مستقل مورد بررسي قرار گيرد.
در مطالعه حاضر، فقط به صورت بسيار فشرده به تغييراتي كه در دوران نوسنگي در مناطقي كه پژوهشهاي باستان شناسي آن
مناطق بيش از ساير قسمتها صورت گرفته است، پرداخته خواهد شد. اهم اين مناطق عبارتند از : جنوب غربي ايران،غرب
ايران، منطقه فلات مركزي و شمال شرقي ايران. متاسفانه، هنوز گزارش كامل حفريات و بررسيهاي باستان شناسي انجام شده
در ساير مناطق ايران منتشر نگرديده و اطلاعات موجود از حدود خبر نامه هاي كوتاه تجاوز نمي كند. به همين سبب، ارائه
نمونه هاي مشخص از تحولات و تغييرات فرهنگي ايران در دوران نوسنگي به مناطقي در جنوب غربي و غرب، فلات مركزي
و شمال شرقي ايران در اين مختصر محدود مي باشد. بنابراين ، به اجمال ويژگيهاي فرهنگي اين دوران را در چندين محل
باستاني فهرست وار نام مي بريم. در نقشه ها نيز، محلهاي تقريبي باستاني را كه گزارش بررسي و حفريات آنها چاپ و منتشر
شده است( هر چند به صورت خبرنامه هاي كوتاه ) تعيين مي نماييم.