تاريخچه اولين دين
تاريخ پيدايش دين همزمان با پيدايش انسان است و دين خدا که همان دين اسلام است (ان الدين عندالله الاسلام) ترجمه: در حقيقت، دين در نزد
خدا همان اسلام است( آل عمران ، 19).
از نخستين روز پيدايش بشر همراه وي بوده است و اولين فرد انسان حضرت آدم پيامبر خدا و منادي توحيد و يگانه پرستي بوده است و اديان
شرک آميز همگي در اثر تحريفات و اعمال سليقه ها و اغراض فردي و گروهي پديد آمده است. در قرآن کريم تصريح شده نسل کنون بشر به
دو نفر مرد و زن منتهي است بنام آدم و حوا.آدم پيغمبر بوده و وحي هاي آسماني به وي نازل مي شده است. دين آدم بسيار ساده بوده است و
پس از آدم و زوجه اش فرزندانش روزگاري با نهايت سادگي بدون اختلاف مي گذرايندند، چون روز به روز شماره افراد افزوده و به قبائل
مختلف تقسيم شدند و درهر قبيله نيز بزرگاني يافت مي شدند که افراد قبيله به آنان احترام مي گذاشتند و حتي پس از مرگ نيز مجسمه هاي
ايشان را مي ساختند و مورد ستايش قرار ميداند و از همين روزگار بت پرستي در ميان رواج گرفت چنانکه در اخبار امامان وارد شده که
پيدايش بت پرستي از اين راه بوده است و تاريخ بت پرستي نيز همين معني را تأئيد ميکند. کم کم در اثر اجحافاتي که اقويا به ضعفا مي
نمودند اختلافاتي بين مردم پيدا شد اين اختلافات باعث به وجود آمدن فرقه هاي مختلف گرديد.
به هر حال طبق آيات قرآن مانند : «کان الناس امة واحدة فبعث الله النبيين مبشرين و منذرين و انزل معهم الکتاب بالحق ليکم بين الناس فيما
اختلفوا فيه (بقره 213)» ترجمه : مردم [ابتدا] يك امّت بودند، [كه به مرور دچار اختلاف شدند] پس خدا پيامبران را [به عنوان] مژدهرسانان
و بيم دهندگان فرستاد و همراه آنان كتابى به حق نازل كرد تا ميان مردم در آنچه بر سرش اختلاف داشتند داورى كند.
دانشمندان مسلمان طبق آيات قرآن مي گويند: مي توان دوران زندگي بشر را به صورت زير بيان نمود:
مرحله اول : دوران سادگي و بي رنگي بشر بوده که خدا را طبق فرمان فطرت مي پرستيده است.
مرحله دوم : دوران زندگي اجتماعي که اين دوره دوره ماديت و حس نگري است.
مرحله سوم : دوران تضادها و تصادمهاي اجتناب ناپذير اجتماعي است و در اين مرحله اختلافات شروع ميشود و انسانها تشنه قوانين و
تعليمات انبياء مي گردند.
مرحله چهارم : در اين مرحله انبياء از طرف خداوند مأمور نجات انسان ميشوند، انبياء تعليماتي دارند که با سرنوشت بشر ارتباط مستقيم دارد
کتب آسماني و احکام و قوانين نازل ميگردد تا به تضادها و کشمکشهاي گوناگون پايان دهند.
از نظر اسلام و دانشمندان مسلمان دين خداوند يکي است و از نخستين روز پيدايش بشر همراه وي بوده است. به همين جهت تاريخ پيدايش دين
همزمان با پيدايش انسان مي باشد . به خصوص علامه طباطبايي و استاد مطهري درباره سير تکامل دين و جهان بيني بشرنظرات جالبي را
ارائه نموده اند.
استاد مطهري مي فرمايد: طبق آيات قرآن دين خدا از آدم تا خاتم يکي است همه پيامبران اعم از پيامبران صاحب شريعت و پيامبران غير
صاحب شريعت به يک مکتب دعوت مي کرده اند. اصول مکتب انبياء که دين ناميده ميشود يکي بوده است ، بشر در تعليمات انبياء مانند يک
دانش آموز بوده که او را از کلاس اول تا آخرين کلاس بالا برده اند اين تکامل دين است نه اختلاف اديان قرآن هرگز کلمه دين را به صورت
اديان نياورده است از نظر قرآن آنچه وجود داشته است دين بوده نه اديان . قرآن کريم دين خدا را از آدم تا خاتم يک جريان پيوسته معرفي
ميکند نه چند تا، يک نام روي آن مي گذارد و آن اسلام است، به همين جهت دين در نزد خدا اسلام است (ختم نبوت، 16-17و نيز دين يا
اديان، ص 165).
علامه طباطبائي (ره) در تفسير آيه213 سوره بقره مي نويسد: انسان، اين موجودي که به حسب فطرتش اجتماعي و تعاوني است، در اولين
اجتماعي که تشکيل داد يک امت بود، آنگاه همان فطرتش وادارش کرد تا براي اختصاص دادن منافع به خود با يکديگر اختلاف کند، از اينجا
احتياج به وضع قوانين که اختلافات پديد آمده را برطرف سازد ، پيدا شد و اين قوانين لباس دين به خود گرفت، و مستلزم انذار و ثواب
وعقاب گرديد، و براي اصلاح و تکميلش لازم شد ، عباداتي در آن تشريح شود، تا مردم از آن راه تهذيب گردند، و به منظور اين کار
پيامبراني مبعوث شدند. و رفته رفته آن اختلافها در دين راه يافت بر سر معارف دين و مبدأ و معادش اختلاف نمودند و در نتيجه به وحدت
ديني هم خلل وارد شد شعبه ها و فرقه ها پيدا شد، و به تبع اختلاف در دين اختلافهائي ديگر نيز در گرفت و اين اختلاف ها بعد از تشريع
دين به جز دشمني از خود مردم دين دار هيچ علت ديگري نداشت، چون دين براي حل اختلاف آمده بود، ولي يک عده از در ظلم و طغيان
خود دين را هم با اينکه اصول و معارفش روشن بود و حجت را بر آنان تمام کرده بود مايه اختلاف کردند. در نتيجه اختلاف ها دو قسم شد،
يکي اختلاف در دين که منشأش ستمگري و طغيان بود ، ديگري اختلافي که منشأش فطرت و غريزه بشري بود، و اختلاف دومي که همان
اختلاف در امر دنيا باشد باعث تشريع دين شد و خدا به وسيله دين خود عده اي را به سوي حق هدايت کرد وحق را که در آن اختلاف مي
کردند روشن ساخت، و خدا هر کس را بخواهد به سوي صراط مستقيم هدايت ميکند (الميزان ، ج 2، ص 168).