ابزارهاي جنگي هخامنشيان

سلاح ها و زره هاي هخامنشيان شاهنشاهي هاي عظيم هخامنشي و ساساني که براي قرن ها بر سرزمين هاي پهناوري حکومت مي کردند از
سوي سلحشوراني شجاع محافظت مي شدند. اين سلحشوران با استفاده از استراتژي هاي نظامي پيچيده و سلاح هاي تهاجمي و تدافعي خوش
ساخت از يکپارچگي ملي ايران دفاع مي کردند. در ادامه به معرفي مختصر برخي از سلاح هاي مهم در اين دوران هخامنشيان مي پردازيم:

·
ارتش هخامنشيان
ارتش هخامنشيان از سربازاني از نواحي مختلف ايران تشکيل شده بودند اما هسته اصلي ارتش سلحشوران ايراني بودند. اين سربازان از
سرتاسر اين امپراتوري پهناور مي آمدند: از پارس ، آسياي مرکزي تا دانوب . پس از پارسيان مادها بيشترين سرباز را در سپاه ايران داشتند
و بسياري از ژنرال هاي ارتش مادي بودند. نوشته هاي نويسندگان يوناني چون هرودوت، آريان و گزنفون اطلاعات مفيدي در رابطه با
ارتش هخامنشيان در اختيار ما مي گذارند، اما بايد به خاطر داشت که نوشته يوناني ها در مورد ايرانيان عمدتا مغرضانه است چرا که
کشورشان در حال جنگ با هخامنشيان بود و آن ها سعي کردند با اغراق در مورد تعداد سپاهيان هخامنشي پيروزي هاي خودشان بر آن ها
را برجسته تر جلوه دهند . متاسفانه بيشتر تاليفات، تنها روايت يونانيان را در نظر گرفته اند بنابراين اعدادي که در اين گزارش ها آمده
اسست بسيار مورد مناقشه و صرفا حدس و گمان هستند. از طرفي ژوزف ويسهوفر نگاهي متعادل و منصفانه به نبرد هاي هخامنشيان ارايه
مي کند.

در طول نبرد فلاخن اندازان و کمانداران پياده نظام در خط مقدم قرار مي داشتند و سواره نظام سبک اسلحه و پياده نظام سنگين اسلحه در دو
طرف آن ها قرار مي گرفتند نا آن ها را مورد حمايت خود قرار دهند. در آغاز نبرد فلاخن اندازها و کمانداران با پرتاب سنگ و کمان بر
روي دشمن، خطوط آن ها را دچار آشفتگي مي کردند، سپس پياده نظام سنگين اسلحه که به نيزه و شمشير مجهز بودند با پشتيباني واحدهاي
سواره نظام از جناحين به دشمن حمله مي کردند. اين تاکتيک ها در برابر دشمنان آسيايي هخامنشيان به خوبي نتيجه مي دادند اما در برابر
آرايش جنگي به هم فشرده يونانيان و مقدوني ها چندان موثر نبود. واحدهاي سنگين اسلحه هوپلايت هاي يوناني و فالانکس مقدوني با کمک
نيزه هاي بلند آرايش به هم فشرده خود را حفظ مي کردند و به اين ترتيب از خود در برابر مهاجمان دفاع مي کردند. يوناني ها که بدنشان با
زره محافظت مي شد در برابر تير ها و پرتابه ها آسيب چنداني نمي ديدند و مي توانستند در نبردهاي نفر به نفر پيروز شوند.

جنگ افزار هاي هخامنشيان
به نوشته ذکا آکيناکه يک شمشير کوتاه به طول 40 تا 50 سانتيمتر بود و يکي از سلاح هاي عمده هخامنشيان به شمار مي آمد  .
پورداووداظهار مي کند کلمه ايراني باستان براي آکيناکه مشخص نيست. پورداوود  از هرودوت که لشکرکشي خشايارشا به يونان در 480
ق.م. را گزارش مي کند نقل مي کند خشايارشا بر روي پلي در هلسينتوس (داردانل)، برگ هايي در دريا ريخت، براتي را در جام زرين خود
ريخت و خورشيد را ستايش نمود و يک آکيناکه به عنوان هديه به خدا در آب انداخت. قبضه اين شمشير تماما از چوب و تيغه آن از آهن
(استخراج شده از مصر) بود و مي توان آن را در موزه آشموليان آکسفورد يافت.

آکيناکه مادي و پارسي: بر اساس سنگ نگاري هاي پارسه (تخت جمشيد/پرسپوليس)، ذکا بين دو گونه اين سلاح تمايز قايل است: الف)
آکيناکه مادي ب) آکيناکه پارسي. آکيناکه هاي مادي از طريق ريسماني که از “شکل گوش” غ?ف شمشير عبور مي کرد در سمت راست بدن
به کمربند آويخته مي شد. هنگامي که حامل آکيناکه بر اسب سوار مي شد با به صورت پياده نظام راهپيمايي مي کرد، کمربندي از انتهاي
غلاف آن را از آويخته شدن و تلو تلو خوردن باز مي داشت . کوچ  تصوير سنگي از تالار سه دروازه پارسه را نشان مي دهد که بر روي
آن نقش نگهباني با آکيناکه مادي به چشم مي خورد.

برخلاف آکيناکه هاي مادي، آکيناکه هاي پارسي زير کمربند و جلوي شکم جاي مي گيرد. دسته I-شکل بسيار متفاوت از آکيناکه هاي مادي
بود. بخش پايين “شکل گوش” شمشير و تمام سر غلاف به صورت سه نيمدايره ساخته مي ساختند تا شمشير به آساني از کمر نيافتند. آکيناکه
پارسي ته-غلاف برجسته ندارد بلکه غلافآن مثل تيغ در انتها تيز مي شود.
آکيناکه هاي هم از طلاي ناب و با تزئينات زيبا وجود داشت. برتون به نقل از گزنفون گزارش مي کند، هديه سلطنتي ايران يک آکيناکه
طلايي، يک اسب نسايي با افسار طلايي و ديگر ادوات جنگي بود. يک آکيناکه طلايي مجلل  از دوران هخامنشيان در موزه ملي ايران در
تهران نگهداري مي شود . هوت  مي نويسد اين آکيناکه طلايي در همدان (هگمتانه) پيدا شد و قدمت آن به 500 ق.م. باز مي گردد. اين
قطعه مشابه آکيناکه اي است که در موزه هنر متروپوليتن در نيويورک وجود دارد . بر حجاري پله هاي شمالي هاي تالار بار عام آپاداتا
اسلحه دار داريوش شاه به چشم مي خورد که آکيناکه هاي سلطنتي را را حمل مي کنند. بر سنگ برجسته هاي آپادانا نمايندگي هاي ملت هاي
مختلف نيز ديده مي شوند که يک پارسي در پيشاپيش آنها حرکت مي کند و يک آکيناکه پارسي يا مادي همراه دارد.

نيزه دار و نيزه ها: واحد هاي نيزه داران از مهمترين واحد هاي ارتش هخامنشيان بودند و بالاترين درجه در ارتش نيز بر عهده يک نيزه دار
بود . بنا به گفته پورداوود  و تاييد معطوفي، نيزه در ونديداد، فرگرد 17، بند 43 با عنوان آرشتاياشا (ارشتي) آمده است. پورداوود با اشاره
به سنگ نگاري نقش رستم، شرح مي دهد که نيزه دار داريوش شاه گئوبروه (آرشتي بارا /spear bearer) خوانده مي شد. سرنيزه هاي
دوران هخامنشي از لحاظ شکل متنوعند. ذکا  بر مبناي سنگ نگاره هاي هخامنشي دو نوع کلي سرنيزه را تشخيص مي دهد الف) سرنيزه
هاي پهن و مشابه برگ درخت ب) سر نيزه هاي باريک و بلند به شکل برگ درخت بيد. به نظر ذکا نيزه هاي هخامنشي از لحاظ درازا بر
دو نوعند الف) نيزه هاي بلند که در کنار سپر از سوي واحد هاي سواره نظام و پياده نظام استفاده مي شد ب) نيزه هاي کوتاه (زوبين).
به گزارش هرودوت محور نيزه ايرانيان شش تا هفت پا (حدودا دو متر) بودند و از چوب درخت زغال اخته ساخته مي شدند. ذکا مي افزايد
نيزه ها به يک سيب کوچک ختم مي شدند، براي همين به اين نيزه دار ها “سيب بَر” مي گفتند. سکوندا  توضيح مي دهد که سيب بَرها بخشي
از ده هزار نفر سرباز نجيب زاده گارد جاويدان بودند. هزار نفر از سربازان گارد جاويدان، حامل نيزه هايي با ته نيزه هاي طلايي بودند و
از ارابه شاهنشاه محافظت مي کردند و در زبان پارسي باستان ارستيبارا خوانده مي شدند.هزار سرباز ديگر نيز نيزه اي با ته نيزه هاي نقره
اي حمل مي کردند . يک نيزه نيز با ته نيزه مفرغي در دِو هويوک شمال سوريه کشف شده است.

ودر: گرز يا تبرزين- پورداوود  مي نويسد گرز يکي از قديمي ترين سلاح هاست که فرشتگان و ايزدان اوستا آن را به کار مي برند. او در
ادامه يادآوري مي کند سلاح مورد علاقه بسياري از پهلوانان استوره اي ايراني مانند سام، گرشاسب و رستم گرز است و آن ها در به کار
بردن آن مهارت داشتند. اوستا از انواع مختلفي از گرزها نام مي برد. يکي از آن ها ودر خوانده مي شود و در يسنا 32، بند 10 در
اَهونَوَدگاه گاتا و در هوم يشت، يسنا 9  از آن ياد شده است. پورداوود  مي نويسد اوستاشناسان در مورد اين عبارت توافق ندارند، برخي
عقيده دارند ودر يک نوع گرز است و برخي ديگر بر اين باورند که ودر يک نوع تبرزين است. خود پورداوود بر اين عقيده است که ودر
احتمالا نوعي گرز است. چرا که مطابق متون وداها به زبان سانسکريت سلاح ايزد هندي ايندرا گرزي است موسوم به ودهر و از آنجا زبان
هاي هندي و ايراني ريشه مشترکي دارند، ودر بايد به گرز اشاره داشته باشد.

وستا از دو نوع گرز ديگر هم ياد کرده است: يکي ورزا که براي درهم شکستن استفاده مي شود  و ديگري گّدها، براي پرتاب کردن  گرز
هاي گاوسر در دوران هخامنشيان کاربرد داشتند ضمن اينکه در حماسه هاي ايراني هم اغلب از آن ياد شده است. هارپر  به عنوان نمونه
فريدون را ذکر مي کند که چگونه او گرز گاوسري طراحي کرد و از آن در نبرد با ضحاک ديو سيرت بهره برد. رستم، گيو، اسفنديار و
گرشاسب هم از اين نوع گرز استفاده مي کردند. در دوران ساسانيان، بهرام پنجم گرز گاو سرش را به کار برد تا تاج پادشاهيش را از ميان
دو شير در دام بگيرد. اين سلاح در دوران بعد به صورت اسلحه اي نمادين و با اعتبار شاهان ايران درآمد.

ذکا  بر پايه گزارش هاي گزنفون و استرابون تاکيد مي کند نقش برجسته هاي پارسه سربازان هخامنشي را تبرزين به دست نشان مي دهد. اما
هرودوت گزارش کرد تنها سکاها تبرزين به کار مي بردند. سر تبرزيني که در نقش برجسته ها به چشم مي خورد به شکل سر يک پرنده،
احتمالا اردک، است که تيغه تبرزين از منقار آن بيرون مي آيد. سمت ديگر سر تبرزين به يک شکل نيم دايره با دو ميخ در انتهاي آن ختم
مي شود که احتمالا براي شکستن زره کارايي داشت. انتهاي دسته چوبي آن به شکل V کنده شده است تا سرباز تبرزين را راحت تر به دست
بگيرد .

کمان ها: به عنوان نماد پادشاهي و قدرت کمان ها نقش مهمي در ارتش هخامنشيان ايفا مي کردند کمان و تبرزينهاي آن در يک کماندان
(گوريتويي) حمل مي شدند.ايرانيان از گروههاي مختلف مثل ماد ها و پارس ها در لباس هاي ايراني محلي خود يا جامه هاي سوارکاري
کماندان حاوي تير و کمان را با خود حمل مي کردند. پادشاهان هخامنشي از کمان براي نشان دادن توانايي هاي رزمي و شجاعت خود در
حين نبرد و نماد جايگاه خوداستفاده مي کرئند. داريوش در بند 9 فرمان خود مي گويد “ورزيده هستم، چه با هر دو دست چه با هر دو پا،
هنگام سواري خوب سواري هستم. هنگام کشيدن کمان، چه پياده چه سواره، خوب کمان کشي هستم. هنگام نيزه زني، چه پياده و چه سواره،
خوب نيزه زني هستم.”