زندگينامه ابوبکر کرجي
يکي از شگفت انگيزترين سکوت هاي تاريخ علم، ناديده انگاشتن نام دانشمندي برجسته در دانش رياضي و زمين شناسي است که همروزگار
با ابوريحان بيروني، زکرياي رازي و پورسينا مي زيسته و 32 سال پيش از ابوريحان زندگي را بدرود گفته، اما کسي او را به اندازهي آن سه
تن نمي شناسد!
اين رياضيدان و زمين شناس و مهندس بزرگ «ابوبکر محمدبن حسين (يا حسن) کرجي» دانشمند ايراني قرن چهارم و پنجم هجري است که
اطلاع دقيق از سال تولد وي در دست نيست. کرجي از مردم شهر کرج در نزديکي تهران بوده و تحصيلات خود را در شهر ري که آن زمان
مرکز دانشمندان اسلامي بوده است به اتمام مي رساند و سپس براي آشنايي با دانشمندان ديگر و تحصيلات تکميلي به بغداد سفر مي کند و در
کرخ بغداد ساکن مي شود.
در تاريخ او را با نام کرخي هم شناخته اند که اين مساله يک اشتباه بزرگ تاريخي است. اصل اين اشتباه تاريخي از آنجاست که «فرنتس
وپکه» در سال 1825 ميلادي به نسخه اي خطي از کتاب الفخري تاليف کرجي دست يافت و چون در کتاب مذکور محل تحصيلات تکميلي
کرجي، کرخ ذکر شده بود وپکه هم او را کرخي ناميد و در کتابي که به تفسير الفخري نوشت در اين کتاب نام او را ابوبکر کرخي ذکر کرد.
کتاب وپکه نظر به اهميتي که داشت بين مورخان رياضي معروف شد و از آن پس همه مورخان نسبت ابوبکر محمد بن حسين کرجي را به
صورت کرخي نوشتند تا اينکه در سال 1934 ميلادي دانشمند ايتاليايي «لوي دلاويدا» طي مقاله اي اثبات کرد که اين رياضيدان کرجي است
و يک ايراني است نه عراقي. پس از انتشار اين مقاله که مورد قبول محققان واقع شد، همه مولفان از آن پس نام او را در زمره دانشمندان
ايراني مي نويسند.
کرجي در بغداد در زمان تصرف اين شهر توسط آل بويه به تحصيل مشغول بوده و با فرزند «عضدالدوله ديلمي بهاءالدوله» و وزير وي
ارتباط برقرار مي سازد و حتي کتاب خود «الفخري في صناعه الجبر و المقابله» را به نام «فخر الملوک» وزير بهاء الدوله تاليف مي کند.
کرجي در حدود سال 403 ه. ق به زادگاه خود کرج باز مي گردد و کتاب «انباط مياه الخفيه» (استخراج آبهاي پنهان زمين) را به نام
«ابوغانم معروف ابن محمد» وزير دانشمند ايراني تاليف مي کند.
در رياضيات و هندسه، کرجي بيش از آنکه مرتبط با سنتهاي هندسي يوناني بوده باشد بيشتر با رياضيات شرقي ميانه، که خوارزمي نيز بدان
گرايش داشته، ارتباط داشته است. در جبر، کرجي پا را از خوارزمي نيز فراتر ميگذارد و خويشتن را فقط به معادلات جبري درجهي دوم
محدود نکرده بلکه به معادلات از درجات بالاتر نيز ميپردازد.
نخستين جوابهاي جبري و عددي (مثبت) براي معادلات از نوع ax2n+bxn را کرجي تعيين کرده است. در ارتباط با اين معادلات بوده که
وي به اعداد اصم (گنگ) برخورد کرده و در اينجاست که نوآوري انديشهي وي به منصهي ظهور رسيده است.
متاسفانه در ايران هيچ منبع مهمي از کرجي وجود ندارد، فقط چند ميکروفيلم از آثاري منسوب به کرجي در دانشگاه تهران موجود است.
نخستين کتاب کرجي «الفخري في صناعه الجبر والمقابله» است. اين کتاب از جهت تاريخ رياضيات مهم است زيرا علاوه بر اينکه بسياري
از مطالب آن در زمان خود نو و تازه بوده است، با شرح چگونگي محاسبات جبري آغاز شده که در کتاب هاي جبر پيش از وي ديده نشده
است. چندين نسخه خطي از اين کتاب در پاريس، استانبول و قاهره موجود است. دومين کتاب اين دانشمند «الکافي في الحساب» است. بر اين
کتاب دو شرح نوشته شده است که نسخ خطي هر دو شرح آن و اصل کتاب در کتابخانه هاي استانبول و کشور آلمان موجود است.
سومين کتاب کرجي که باز هم يکي از تاليفات مهم تاريخ علم رياضيات است، «البديع في الحساب» است. اين کتاب نشان دهنده نمو و
پيشرفت علم جبر تا اوايل سده پنجم نزد دانشمندان مسلمان است. مقدمه آن توسط دلاويدا به ايتاليايي ترجمه شده است. چهارمين کتاب اين
دانشمند «علل حساب الجبر و المقابله» است که اين کتاب هم مشتمل بر 5 باب در مورد ضرب مجذورات، جذرها و جمع و اعمال ديگر روي
آنها است. اصل اين کتاب در آنکارا و آکسفورد نگهداري مي شود که نشان از فهم رياضيات اين دانشمند در فراتر از زمان خود دارد. پنجمين
کتاب کرجي «مختصر في الحساب المساحه» است که اطلاعي از مطالب مورد بحث کتاب در دست نيست و طبق گفته بروکلمان رياضيدان،
يک نسخه از اصل اين کتاب در کتابخانه اسکندريه مصر موجود است. ششمين تاليف اين رياضيدان، «الاجذار» نام دارد که از اين کتاب فقط
عکس هايي در کتابخانه مرکزي دانشگاه تهران موجود است. هفتمين اثر کرجي را خود وي «حساب الهند» نام نهاده که در کتاب «بديع في
الحساب» خودش به آن اشاره کرده، ولي نسخه اي از آن به دست نيامده است. هشتمين اثر وي «المسائل ولاجوبه في الحساب» است که در
مورد مسايلي در علم حساب و جبر و جواب هاي آنها است که نسخه اصلي اين کتاب هم در پاريس نگهداري مي شود.
نهمين کتاب وي «العقود و الابنيه»، که تنها نامي از آن مانده است. اين کتاب دربرگيرندهي گفتارهايي پيرامون خانه سازي، پل سازي، قلعه
سازي، و کندن کاريز و . . . بوده است. دهمين اثر و بزرگترين شاهکار کرجي کتاب «انباط مياه الخفيه» (استخراج آبهاي پنهان زمين) است.
کرجي در اين پژوهش ارزنده پيرامون ديدههاي خود در بسياري از شهرهاي ايران همچون ساوه و اصفهان گفتگو ميکند و همچون بسياري از
دانشمندان ايراني به آموزههايي از دانش زمين ميپردازد که برخي از آنها چندين سده پس از او از زبان دانشمندان اروپايي شنيده شد : کرويت
زمين، قوهي جاذبه، قوانين تعادل و حرکت. اما بي گمان برترين نگرش هاي علمي کرجي در اين کتاب پيرامون شناخت گونههاي خاک و
زمين و آبهاي زيرزميني است.
پروفسور مهدي فرشاد دربارهي آبشناسي کرجي مينويسد : «کرجي را نه فقط دانشمندي در علوم رياضي، هندسه و مکانيک بلکه ميتوان
چهرهي تابناک در تاريخ مهندسي ايران و جهان به شمار آورد. در زمينهي پيدايش آب هاي زيرزميني و طريق استخراج آبهاي زيرزميني،
کرجي تئوريها و روشها و اختراعات بديعي داشته است. کرجي جريان آب را از نقطهاي به نقطهي ديگر به وجود اختلاف سطح بين دو
نقطه وابسته ميدانست.»
از نوشتههاي کرجي در اين کتاب چنين برميآيد که او پيرامون ويژگيهاي فيزيکي خاک و کاربرد مهندسي آن نيز دانش فراواني داشته است.
براي نمونه او از راه بهرهوري از خاک رس براي آب بندي و ساختن «سدهاي خاکي» و نيز «روشهاي فشرده کردن خاک» سخن رانده
است. همچنين گفتار کرجي در جايي ديگر کتاب نشانگر آشنايي او با قوانين هيدروليک است.
کرجي همچنين در ساختن روشها و ابزارهاي اندازهگيري نيز جايگاه والايي را در تاريخ مهندسي داراست. او در کنار بررسي ابزارهاي
اندازهگيري درازا(طول)، بلندا (ارتفاع)، زاويه و دستورهاي نقشه برداري و گزينش راه قنات، اختراعهاي خود را که دربرگيرندهي تراز و
چند وسيلهي اندازه گيري ديگر است، بررسي ميکند. کرجي سطح تراز و آنچه را که امروزه در گونهاي از نقشه برداري با نام «ژئوئيد»
ميشناسيم، به خوبي ميشناخته، زيرا بر اين باور است که اگر زمين، درست کروي شکل، و بدون پستي و بلندي باشد، آب در آن جريان پيدا
نميکند و اگر سطح آب بالاتر از خشکي باشد، زمين همچو درياي يکساني ميشود و يا اگر سطح آب پايينتر از خشکي باشد، آب در دل زمين
بدون جريان خواهد بود و در هر دو گونهي ياد شده، سطح آب و خشکي همراستا ميباشند.
حدود 30% کتاب استخراج آبهاي پنهاني به نقشه برداري اختصاص دارد. به احتمال قوي کرجي نخستين کسي است که نقشه برداري زميني
را مطرح کرده است. وي براي هدايت راستا و شيب کف قنات روشهايي ارائه کرده که از نظر اصول رياضي درست منطبق بر آن چيزي
است که امروز در نقشه برداريهاي زيرزميني اجرا ميشود و تفاوت اندک آنها در اجرا، به دليل ابزارهايي مثل تئودوليت است که در آن
زمان موجود نبوده است.
در کتاب هاي فارسي که نام کرجي در آن درج شده نيز اطلاعات زيادي در مورد نحوه و چگونگي زندگي وي درجه نشده است، اما آنچه
مشهود است اين است که کرجي با تاليف بيش از 10 کتاب در تاريخ زندگي علمي خود که مشخص نيست چند سال بوده، شخصي پرکار و
پرتلاش بوده است.
از نظر رياضيدانان بزرگ جهان، کارهاي کرجي بدان علت اهميت دارد که نشان دهنده تنها نظريه مربوط به محاسبات جبري در ميان
مسلمانان است. وي تاثيرگذارترين دانشمند مسلمان در علم رياضيات بعد از خوارزمي بود. رهيافت جديد وي به همت پيروان و جانشينان او و
ساموئل بسط يافت. آثار وي بر رياضيداناني چون «لئوناردو فيبوناتچي» ايتاليايي و «لوي بن گرسون» تاثير زيادي داشته است.
وجود نام اين دانشمند رياضيدان به مدت دو دهه در دايره المعارف علوم نيويورک نشان از شهرت جهاني اين مرد بزرگ دارد که متاسفانه در
کشور ما ناشناخته مانده است. آنچه مسلم است کرجي يکي از هزاران دانشمند بزرگ ايران زمين بوده است که امروزه حتي از مدفن وي نيز
اطلاعي در دست نيست.