رکوردهاي ايران
رکوردهاي ايران
زندگینامه ابوسهل مسیحی




عیسیبن یحییمسیحیجرجانی، معروف به «ابوسهل مسیحی»، پزشک، فیلسوف، ریاضیدان و ستاره شناس بزرگ ایرانینیمه دوم سده چهارم
هجریاست. تاریخ دقیق تولد ویدانسته نیست. ویدر جرجان (گرگان) به دنیا آمد. سا لهاینخست زندگیخود را در بغداد گذراند و همان جا مشغول
فراگیریدانش هایزمان شد. پس از آن، به خراسان رفت و در آنجا شهرت بسیار یافت. از زندگیابوسهل، به جز آنچه در چهار مقاله
نظامیعروضی، تتمه صوان الحکمه اثر بیهقی، تاریخ مختصر الدول از ابن عربیو عیون الانبا از ابن ابیاصیبعه ذکر شده، اطلاع دیگریدر
دست نداریم. بنابر گفته علیبن زید بیهقی، ابوسهل، اگر چه مسیحیبود، به کلیسا نمیرفت و در خانه خود به عبادت میپرداخت.
ابوسهل مدتیدر مازندران، نزد اسپهبد مرزبان بن شروین، زیست و کتابیرا برایاو نگاشت. سپس، به گرگانج رفت و به دربار ابوعلیمأمون بن
محمد خوارزمشاه راه یافت و به مقامیبلند رسید. بنابر نوشته نظامیعروضی، ابوسهل به اتفاق ابوریحان بیرونی، ابوعلیسینا، ابن خمار و ابو
نصر عراقیدر دربار اوبالعباس مأمون خوارزمشاه مجمعیداشتند تا آنکه سلطان محمود غزنوی، خواجه حسین بن علیمیکال را نزد مأمون
فرستاد و این دانشمندان را طلب کرد.

مأمون نیز این موضوع را به اطلاع آنان رسانید و گفت که چون توان سرپیچیاز دستور سلطان محمود را ندارد، هر که رفتن به دربار او را
نمیخواهد از گرگانج بگریزد. بنابراین، عده ایعزیمت به غزنین را پذیرفتند، ولیابوسهل و ابن سینا فرار از خوارزم را به رفتن به دربار محمود
غزنویترجیح دادند. آنان از راه بیابان خوارزم (صحرایقره قوم) روانه خراسان شدند. ابن سینا، بر پایه احکام نجومی، پیش بینیکرد که راه را
گم خواهند کرد و ابوسهل نیز بر همین اساس، گفت که از این سفر جان به سلامت نخواهند برد. سرانجام، در ادامه راه توفان گریبانگیرشان
شد و ابوسهل از تشنگیجان سپرد و ابن سینا با دشواریفراوان خود را به باورد (ابیورد) رساند و سرانجام به جرجان رفت. این داستان را
برخیاز نویسندگان، از جمله نظامیعروضی، نیز یادآور شده اند، اما ابن ابیاصیبعه نظر دیگریدارد؛ او در عیون الانبا، هنگام برشمردن آثار ابن
سینا، از رساله ایبه نام فیزاویه یاد میکند و میگوید که ابن سینا آن را در گرگان برایابوسهل نوشته است؛ پس، ابوسهل با ابن سینا به گرگان
رفته بوده است. در مورد تاریخ فوت ابوسهل مسیحیاطلاع دقیقیدر منابع نیامده است؛ اما بنا بر شواهدیاو باید پس از 400 ق و احتمالاً در
401 ق در گذشته باشد و بیگمان او در زمان مرگ بیش از چهل سال داشته است.

ابوسهل مسیحیطبیبیآگاه و متبحر بود. قطب الدین شیرازی(متوفی710 ق)، در شرح کلیات قانون، ابوسهل را در طب برتر از ابوعلیسینا
دانسته و گفته است: «مسیحیدر طب، اعلم از بوعلیبود». بسیاریاز تاریخ نگاران نیز، از جمله ابن ابیاصیبعه و ابن عبری، ابوسهل را در
پزشکیاستاد ابوعلیسینا دانسته اند. البته ابن سینا در شرح حالیکه خود نگاشته از استاد پزشکیخود اسمینبرده است و پزشکیرا دانشیآسان ذکر
کرده و گفته که آن را در زمانیکوتاه فرا گرفته است. ابوسهل از پیروان جالینوس بود، اما درباره منشأ زندگیو نیروهایبدن و مرکز حس، که
از مباحث مهم پزشکیقدیم است، برخلاف جالینوس و پیروانش، که مغز را مهم ترین عضو بدن و مرکز حس میدانسته اند، به پیرویاز ارسطو
و ابن سینا، قلب را مرکز نیرویزندگانیو گرمایغریزیو روح حیوانیشمرده است. ویهمچنین درباره ساختمان قلب و شاهرگ هایمتصل به آن نیز
دیدگاه ویژه ایداشته است.

به رغم اهمیتیکه آثار ابوسهل در میان پزشکان جهان اسلام داشته است، نام و نوشته هایوینزد اروپاییان تقریباً ناشناخته ماند و
کتابهایپزشکیویبه زبان لاتین ترجمه نشد. مترجمان اروپاییبیشتر به ترجمة کتابهاییمیپرداختند که در آن همانند کتاب قانون (به ویژه کتاب سوم
آن) به بخش درمانیپزشکیاهمیت بیشتریداده شده بود، در حالیکه ابوسهل با گرایش به تفصیل در مسائل درمانیموافق نبود. به گفتة وی، در
بیشتر کتابهاییکه دربارة پزشکینوشته شده است، بخش درمانیبسیار بیشتر و بخش علمیو نظری(مبانیعمومی، اصول پیشگیریو …) بسیار اندک
است. ویدانش پزشکیرا به صورتیکه در آن روزگار عرضه میشده، در مجموع به ترتیب و تسهیل و تلخیص،‌ در بخش نظریبه تکمیل و
تصحیح و در بخش درمانیبه اختصار و توضیح نیازمند میشمرده است. همچنین ویدر دو اثر مهم خود، المائ‍ـة و الطب الکلیتوجه چندانیبه
شناساییو بیان نشانه هایبیمارینداشته است.

ابوسهل در فلسفه نیز جایگاهیویژه داشت. فخرالدین رازیویرا در زمرة بزرگ ترین فیلسوفان دنیایاسلام آورده است. ابوسهل از جمله
کسانیاست که احکام نجوم را ـ که در حکمت قدیم از اهمیت ویژه ایبرخوردار بوده است و بسیاریدر رد یا قبول آن رساله هایینوشته بوده اند ـ
بیاساس و عاریاز برهان شمرده اند. فخرالدین رازیرساله ایدر رد احکام نجوم به وینسبت داده است.
از ابوسهل کتابیدر ریاضیات و ستاره شناسیبه دست ما نرسیده است، اما با توجه به سخنان ابن سینا و نامه هاییکه ابوسهل برایبیرونینوشته،
میتوان دریافت که ابوسهل بر این دانش ها نیز آگاهیگسترده داشته است. ابن سینا در پیش گفتار رسال‍ـة فیالزاوی‍ـة نوشته است؛ میان من و
شیخ (ابوسهل) پژوهش مبادیهندسه (یا کتاب مبادیهندسة ابوسهل)، دربارة زاویه سخنیرفت. اکنون آن سخنانم را در رساله ایگرد آورده و از او
خواهانم که آن را نقد و ارزیابیکند. با توجه به این سخنان میتوان پنداشت که ابوسهل در ریاضیات برتر از ابن سینا و احتمالاً استاد ویبوده
است. افزون بر این، ابوسهل 12 کتاب در ریاضیات، ستاره شناسیو … برایبیرونینوشته است. بر همین پایه برخیاز معاصران،‌ ابوسهل را
استاد بیرونیشمرده اند،‌ اما بیرونیبا آنکه چند بار در آثار خود از ابوسهل نام برده و به مکاتبات خود با او اشاره کرده، اما از او به عنوان
استاد خود یاد نکرده است.

آثار:
1. اصناف العلوم الحکمی‍ـة؛ در این کتاب شاخه هایگوناگون دانش ها را برشمرده است .
2. رسال‍ـة الادوی‍ـة
3. ارکان العالم
4. اصول علم النبض
5. اظهار حکم‍ـة الله تعالیفیخلق الانسان؛ از مشهورترین نوشته هایابوسهل است. ویدر پیش گفتار گوید که در این کتاب روش پیشینیان را در
نظم مطالب کنار گذاشته و ترتیبینو برگزیده است و برخیاز گفته هایآنان را که به موضوع مربوط نبوده، حذف کرده و افزون بر آنچه جالینوس
و دیگر پیشینیان دربارة منافع اعضایبدن گفته اند، مطالب فراوان و سودمندیرا نیز که خود بدانها دست یافته، آورده است. ابن ابیاصیبعه این
کتاب را از جهت سبک نگارش، درستیو دقت مطالب بسیار ستوده است. ابوسهل در مورد هر عضو نخست به بیان ساختمان آن پرداخته و
سپس فواید، شکل، جایگاه آن عضو در بدن و عملکرد آن را بیان کرده است. بخشهاینخست کتاب دربارة قلب و دستگاه تنفس و بخش
پایانیدربارة رحم است. با توجه به اینکه ابوسهل در بیان مطالب مربوط به کالبدشناسیراه پیشینیان را رفته است، چنین مینماید که ویهمچون
دیگر پزشکان شرق جهان اسلام و تحت تأثیر آنان به کالبد شکافینپرداخته است.
6. تحقیق امر الوباء و الاحتراز عنه و اصلاحه اذا وقع، یا به اختصار فیالوباء
7. تحقیق سوءالمزاج ما هو و کم اصنافه
8. تلخیص السماء و العالم؛ که خلاصة کتاب السماء والعالم ارسطو است.
9. الطب الکلّی؛ که از معروف ترین آثار ابوسهل و از نظر حجم پس از المائ‍ـة قرار دارد. این کتاب شامل دو مقاله است: مقالة نخست 39
باب دارد و ابوسهل در آن از مبانیعمومیپزشکیهمچون فیزیولوژی، بهداشت، خواب و بیدرای، تغذیه و غیر آن سخن گفته است. مقالة دوم 41
باب دارد و حجم کتاب را شامل میشود. ابوسهل در این مقاله، ابتدا بیماریهایمربوط به اعضایبدن را به ترتیب از بالا به پایین نام برده و سپس
نام برخیاز بیماریهایعمومیبدن، امراض پوست، استخوان مو و عوارض ناشیاز گزش جانوران را ذکر کرده است و سپس در هر بخش به
معرفیداروهایویژة این بیماریها پرداخته و نحوة ساخت آنها را نیز بیان کرده است. از سخنان ابوسهل در مقدمة این کتاب چنین برمیآید که
ویمسائل مربوط به شناخت نشانه هایبیماریرا که کمتر به آن پرداخته است، بیرون از مبحث کتاب خود میشمرده است.
10. فوائد فیالشعر یا فوائد من قول عیسیبن یحییالمسیحیفیالشعر
11. المائ‍ـة؛ یا «صد باب» یا «دیوان طب» که مشهورترین و بزرگ ترین نوشتة ابوسهل است. این کتاب در واقع یک دائرة المعارف طبی
(کُنّاش) است و ترتیب فصول آن شباهت بسیاریبه ترتیب فصول الطب الکلّیدارد. مؤلف به هر بخش از بخشهایصد گانة این اثر عنوان
«کتاب» داده است. ابوسهل دربارة سبک نگارش وجه تسمیة این کتاب میگوید: من هر بخش را به گونة کتاب جداگانه اینوشتم تا استفاده از
هر یک از این بخشها به شکل مستقل امکان داشته باشد. در این اثر برخلاف الطب الکلّی، مسائل عمومیپزشکیبیشتر حجم آن را در برمیگیرد
و دربارة مسائل مربوط به علاجات از برگ 199 تا آخر( 283) بحث شده است. ترتیب بخش درمانیاین کتاب نیز مانند مقالة دوم الطب
الکلّیاست؛ با این تفاوت که در المائ‍ـة، مباحث درمان برخیاز بیماریهایعمومیپیش از بخش درمان دردهایمربوط به عضو مشخص آمده است.
ابوسهل در المائ‍ـة نیز به ذکر آثار و نحوة ترکیب داروها پرداخته و به بخش شناساییو شرح نشانه هایبیماریبسیار کم توجه کرده است.
12. رسال‍ـة فیماهی‍ـة الجدریو تدبیره؛ دربارة آبله و درمان آن .
13. مبادئ الموجودات الطبیعی‍ـة
14. نوادر الحکماء