داريوش منتسب به يکي از خاندانهاي فرعي سلسله هخامنشي است ، جد داريوش ( ارشام ) که در آن زمان زنده بود ، عنوان پادشاهي داشت
و پدر داريوش ( ويشتاسب ) در پارت از حکام بود .
کمتر پادشاهي در بدو جلوس به تخت شاهي مانند داريوش با مشکلات زياد و طاقت فرسا روبرو بوده است . زيرا بعلت غيبت طولاني
کمبوجيه از ايران که مدت 4 سال بطول انجاميد و اخباري که در غياب او منتشر مي شد ، به تخت نشستن بردياي دروغين و کارهاي او که
در مدت 7 ماه براي جلب توجه مردمان ايالات کرده بود ، در نتيجه از نفوذ حکام مرکزي ، در ممالکي که تازه جزو ايران شده بودند کاست
و حس استقلال طلبي آنها را تحريک کرد و هر کدام از ممالک تابعه در صدد بر آمده بودند که از ايران جدا شوند . هنگامي که مسئله گيومت
مغ پيش آمد و به پادشاهي رسيد موجب شد ديگران نيز به فکر سلطنت بيافتند .
داريوش در مدت قريب به دو سال مجبور بود با اغتشاشاتي که در همه نواحي مملکت او ايجاد شده بود بجنگد . داريوش براي جلب توجه
قلوب مردم مصر ، به آنجا سفر کرد و در حدود 512 يا 513 ق. م اقدام به جنگ با سکاها کرد . لشکر عظيم ايرانيان از تنگه بُسفر گذشتند
و تراکيه شرقي را مطيع ساختند و از دانوب عبور کردند . هدف اين لشکرکشي ظاهرا برقراري امنيت در مرزهاي شمالي هخامنشي بود .
داريوش پس از چند هفته پيشروي در دشتهاي روسيه ناگزير بازگشت . در زمان داريوش هند غربي نيزتبعه ايران شد . مهم ترين وقايع
سلطنت داريوش ، شورش شهرهاي يوناني در مقابل حکومت ايران است که منجر به جنگهاي مدي گرديد . در لشکرکشي اول کاري از پيش
نرفت . در لشکر کشي دوم ، ايرانيان در ماراتن توفيقي بدست نياوردند .
پيش از آنکه داريوش اقدام به جنگ سوم کندشورشي در مصر روي داد و توجه داريوش به آن معطوف شد . قبل از توضيح در مورد
شورش مصر بايد گفت که قشون ايران در جنگ ماراتن شکست نخورد بلکه عقب نشيني کرد و يکي از نواقص عمده سپاهيان ايران در
زمان هخامنشي اين بود که بجز آن قسمت زبده ، کع گارد جاويدان بود ، بقيه اسلحه دفاعي نداشتند . مثلا سپرهايشان از ترکه بيد بافته شده
بود . سربازان جاويدان هم معمولا در قلب سپاه جاي مي گرفتند و گاهي هم ، چنان که در ماراتن روي داد قلب قشون دشمن را مي شکافتند .
ولي چون جناحين لشکر ايران نمي توانستند به واسطه نداشتن سلاح همان قدر پيش روند سپاهيان جاويدان مجبور مي شدند براي مساوي
داشتن صف خود با باقي جنگجويان عقب بنشينند .
زيرا اگر جز اين مي کردند ممکن بود که سپاهيان دشمن آنها را محاصره کنند . در مورد جنگ ماراتن هم احتمالا چنين شده است . اما در
مورد شورش مصر بايد گفت : بعضي از مورخان علت اين شورش را مالياتهاي سنگيني که بر مردم مصر تحميل مي شده دانسته اند ، اما به
احتمال قريب به يقين اين علت درست نيست و اين طغيان به دو علت روي داده است :
اولا مصريها بعلت داشتن تمدني قديمي و مهم ، ملتي بودند که علاقمند به آزادي و استقلال خود بودند ، يونانيها با استفاده از اين روحيه
مصريها آنها را بر ضد دولت مرکزي تحريک مي کردند و علت آن اين بود که اولا يونانيها از بزرگي و ثروت دولت هخامنشي وحشت
داشتند ثانيا تمام ممالک ثروتمند و آباد آن زمان در حدود دولت ايران داخل شده بود ، پس مشخص مي شود علت اصلي شورش مصريها در
دوره هخامنشي احساسات ملي و مذهبي بوده که بوسيله يونانيها تحريک مي شده است .
داريوش قبل از عزيمت به مصر خشايارشا را که از آتوسا دختر کوروش بود به وليعهدي انتخاب کرد و به تدارک لشکرکشي به مصر
مشغول شد که در سال 486 ق . م بعد از 36 سال سلطنت درگذشت و پسرش خشايارشا جانشين او شد . مقبره وي در نقش رستم واقع
است .
اقدامات داريوش بزرگ
1 . تعديل نظام مالياتي ، که از ابتکارات گيومت بود را داريوش وسعت داد . پس تعديل نظام مالياتي يکي از کارهاي وي بود
2 . اصلاح قوانين دادگستري ، داريوش قوانين مالکيت را هم تعديل کرد که اگرچه بسود دولتي ها و منصوبين دربار بود اما همين تعديل از
يکسري هرج و مرج ها کاست3 . تاسيس سپاه جاويدان ، عده اين لشکر 10 هزار نفر بود و هيچگاه از تعداد آنها کم نمي شد چون فورا
جاهاي خالي را پر مي کردند . بواسطه وجود اين سپاه امنيت در تمام ممالک تامين مي شد و بعلاوه يک سپاه 4 هزار نفري از پياده و
سواره ، از پايتخت و قصر سلطنتي محافظت مي کردند .
4 . داريوش سيستمي را بوجود آورد به نام پيک و در واقع به معناي سيستم پستي يعني خبررساني سريع بوده است که در آن ، جاسوسان
مطالب را سريعا جمع آوري کرده و به سازمان اطلاعات داريوش مي رساندند .
5 . تا پيش از داريوش وضعيت معاملات چه در داخل و چه در خارج از کشور مشخص نيست اما آنچه که مشخص است . اين سيستم ،
سيستم داد و ستدي بوده است نه پولي . داريوش براي اينکه خود را با سيستم معاملات بين المللي وفق دهد اقدام به ضرب سکه طلايي بنام
وِريک يا دِريک که مردم به هيچ وجه حق استفاده از ةآن را نداشتند و فقط دولت براي معاملاتش از اين سکه استفاده مي کرد . حتي ساتراپها
هم از آنها استفاده نمي کردند بلکه از نقره و ساير فلزات استفاده مي کردند .
6 . تاسيس سازمان چشم و گوش ( جاسوسي ) ، يعني ماموران آن در هر کجا که بودند مثل اين بود که چشم شاه مي ديد و گوش شاه مي
شنويد . آنها وضعيت پادگانها ، وضعيت مالي و ... را جمع آوري کرده و به نزديکترين دفاتر جاسوسي مي رساندند .
7 . داريوش عقيده داشت که ابتدا بايد اقتصاد را درست کرد و بدين جهت از سارد تا شوش ، جاده شاهي را بوجود آورد که طول آن
2500 کيلومتر بوده است . و در طول مسير ، بين صد تا صد و ده کاروانسرا وجود داشت ، يعني فاصله بين هر کاروانسرا 25 کيلومتر
بوده است . کار اين کاروانسراها در موقع جنگ ، اختصاص به کاروانهاي نظامي پيدا مي کرد و در زمان صلح کار آنها حمايت از مال
التجارهکاروانها ، دادن غذا و آذوقه به آنها و ... بود .
8 . داريوش در فاصله بين درياي سرخ و رود نيل ترعه اي بوجود آورد و در آن کتيبه اي نقش کرد . اين ترعه همان کانال سوئز است .
9 . داريوش امپراطوري هخامنشي را به 20 تا 22 ساتراپ تقسيم کرد که در نتيجه آن ، هم از موضوع منطقه اي شدن مناطق جلوگيري
مي کرد و هم بيشتر و راحت تر ، مالياتها را جمع آوري مي کرد . هر بخش را به يک نفر شهربان سپرد که هم از نظر امنيتي ، دولت تامين
باشد و هم از نظر مسايل ديگر . همچنين براي کمک به واليان و نيز براي اينکه کارها در دست يک نفر نباشد دو نفر از مرکز مامور مي
شدند ، يکي براي فرماندهي قشون محلي يا ساخلو و ديگري به اسم سردبير و در واقع مفتش مرکز ايالات بود و مقصود از ايجا اين شغل اين
بود که مرکز بداند احکامي که به والي صادر مي گردد اجرا مي شود يا نه .
10 . داريوش تعدادي از مخالفين خود را سرکوب کرد که براي تعداد آنها ، داريوش هيچگاه عدد درستي ذکر نکرده است ، اما آنچه مسلم
است در زمان وي 19 منطقه طغيان کردند که داريوش مي گئيد من همه آنها را کُشتم .
11 . داريوش کاخهاي شوش و تخت جمشيد را ساخت .