دوره حکومت ساسانيان بالغ بر چهارصد سال بطول انجاميد و اين عصر را در ميان اعصار تاريخ ايران پيش از اسلام، درخشانترين دوره
موسيقي نام نهاده اند. در اين دوره قدرت متمرکز به جاي قدرتهاي پراکنده در ايران حاکميت يافت و با تمرکز قدرت و جذب تدريجي ارباب
هنر به دربار، زمينه رشد، پيشرفت و پرورش هنرمندان، بويژه موسيقي دانان فراهم آمد.
آگاهي ما از اوضاع خنياگري در زمان ساسانيان در مقايسه با زمان هخامنشيان و پارتيان ( اشکانيان ) نسبتاً بيش تر است. خوشبختانه
بعضي از نوشتههاي زمان ساسانيان يا به همان زبان پارسي ميانه و يا ترجمه ي آنها به دست ما رسيده است که حاوي اطلاعات ارزنده اي
درباره ي خنياگري و خنياگران آن زمان ميباشند. آن چه مسلم است، خنياگري در زمان ساسانيان رونق به سزايي داشته است. شاهان
ساساني اين هنر را ارج مينهادند تا جايي که اردشير بابکان باني اسن سلسله در نواختن تنبور مهارت داشته است. خنياگران را در آن زمان
هُنياگر، رامشگر و نواگر ميناميدند. بنابه گفته جاح1 اردشير بابکان بنيان گذار سلسله ساساني، مردم ايران را به چهار طبقه به شرح زير
تقسيم کرد:
طبقه يکم: اسواران: آنها که آزادگانند و شاهزادگان.
طبقه دوم: ناسکان و خدمت گذاران آتشکدهها.
طبقه سوم: پزشکان و نويسندگان و اختر شماران.
طبقه چهارم: برزگران و مهان و آنها که در رديف ايشانند.
موقعيت ممتاز خنياگران در دربار سلاطين ساساني، دال بر اهميت و توجه به امور خنياگري و خنياگران در آن روزگار ميباشد. خنياگري
نه تنها در دربار سلاطين ساساني پر رونق بود، بلکه در بين توده مردم نيز خواهان فراواني داشته است. در زمان بهرام گور بازار
خنياگران به حدي رونق داشته است که جامعه با کمبود خنياگر رو به رو شده، و اين پادشاه ناگزير هزاران خنياگر را از هند به ايران آورده
است.
رواج موسيقي در عصر ساساني با نام اردشير بابکان تداعي ميشود. اردشير بابکان طي سلطنت خود که کمتر از بيست سال بود (241-
226 ميلادي) ، ايران را به مدارج بالايي از نظم و اعتبار جهاني رساند.
با ظهور شخصيتهايي همچون ماني و مزدک، انواع ادبيات هنري (غير شعري) و هنرهاي ظريفه رشد پيدا کرده و طرفداراني را به خود
جلب کرد. در اين ميان ميتوان به نقاشيهاي مکتب ماني، کتابهايي نظير کارنامه اردشير بابکان، خداينامه (خواتاي نامک) و دهها اثر ديگر
که از آن دوره برجاي مانده است اشاره کرد.
بطوري که در تاريخ ايران آمده است اين تنها نام مشاهير هنري دوره ساساني است که باقيمانده و از مشاهير دورههاي قبل، حتي نامي هم در
بين نيست. تا جايي که عده اي به وجود نوابغ علوم و هنر در ايران تا پيش از اين اعتقاد ندارند و ايرانيان قديم را تنها افرادي که داراي
استعداد نظامي و اقتصادي بودند، ميشناسند.
اردشير بابکان طبقات مختلف موسيقيدان ها را نيک ميشناخت و براي هريک قانون مخصوصي وضع کرده بود. انوشيروان در رعايت
قانون و حقوق هنرمندان سعي آشکار داشت و بهرام گور خود چکام سرايي چيره دست بود.
با تشويق و حمايت دربار ساساني از موسيقيدان ها، مردم نيز بتدريج علاقمند به موسيقي شدند، بطوريکه در اين دوره موسيقيدانان از رفاه و
احترام بسياري برخوردار بودند. نام اولين موسيقيدان بزرگ ايراني از قبيل باربد، نکيسا، بامشاد و رامتين نيز از همان زمان براي ما به
يادگار مانده است. همچنين نام بسياري از الحان سازنده موسيقي و سازهاي آن زمان.
موقعيت ممتاز خنياگران در دربار سلاطين ساساني، دال بر اهميت و توجه به امور خنياگري و خنياگران در ن روزگار ميباشد. خنياگري
نه تنها در دربار سلاطين ساساني پر رونق بود، بلکه در بين توده مردم نيز خواهان فراواني داشته است
رواج موسيقي در عصر ساساني با نام اردشير بابکان تداعي ميشود. اردشير بابکان طي سلطنت خود که کمتر از بيست سال بود (241-
226 ميلادي) ، ايران را به مدارج بالايي از نظم و اعتبار جهاني رساند.
تعيين نظام طبقاتي مردم و همچنين موسيقيدانها از ابتکارهاي او بود. در اين زمان خنياگران و رامشگران که از ديرباز جزو طبقات متوسط
و گاهي حتي پست جامعه بودند، به سطح درباريان ترقي داده شدند. او درباريان را به هفت طبقه تقسيم کرده بود که موسيقيدانان در طبقه
پنجم محسوب ميشدند.
علم موسيقي به علت اهميتي که در دوره ساساني يافت، توانست به حد اعلاي خود برسد، به گونه اي که کشيشان و روحانيان بزرگ مسيحي
از امپراتوري رم شرقي براي فراگرفتن آهنگهاي موسيقي ايراني به پايتخت ايران ميآمدند.